گر دل گویم تو را ز جان می ترسم
ور جان خوانم هم از جهان می ترسم
ای جان و جهان هر دو به قربان سرت
حق می گویم نه زین نه زان می ترسم
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
گر دل گویم تو را ز جان می ترسم
ور جان خوانم هم از جهان می ترسم
ای جان و جهان هر دو به قربان سرت
حق می گویم نه زین نه زان می ترسم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ظن نبری کز آن جهان میترسم
وز مردن و از کندن جان میترسم
چون مرگ حقست من چرا ترسم ازو
من خویش پرستم و از آن میترسم
در هجر تو گفتم که ز جان میترسم
وصل آمد و من هم آنچنان میترسم
دی خود ز زبان دشمنان ترسیدم
امروز ز چشم دوستان میترسم
تا ظن نبری کز آن جهان می ترسم
وز مردن و از کندن جان می ترسم
چون مرگ حق است، من چرا ترسم از او
چون نیک نزیستم از آن می ترسم
تا ظن نبری کز آن جهان می ترسم
وز مردن وز کندن جان می ترسم
چون مرگ حقیقت است چرا ترسم ازو
من نیک نزیستم از آن می ترسم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.