حرف هر کس ز فکر خام خود است
جنبش هر که از مقام خود است
آسمان با وجود این همه شأن
متفکر به صبح و شام خود است
دیده ام شیخ و پیر و ترسا را
هر که در فکر کام و جام خود است
واعظی را که زیر پا کرسی است
عاشق صنعت کلام خود است
آن که بر منبرش تو می بینی
پی سیر جهان به بام خود است
غافلانش نماز می خوانند
آن که در قعده و قیام خود است
راستی کم ز مد کاف مباش
دایما ً بر سر کلام خود است
خواجهٔ خویش دان سعیدا را
نه چو خربندگان غلام خود است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.