گنجور

 
سعیدا

سخن اهل دلی را سخن ماست مکن

جامهٔ کعبه بر این قامت ناراست مکن

همت دور ز ایوان لحد پست تر است

سرزنش تا نخوری قد به طمع راست مکن

عمل زشت ز اغیار نهان می سازی

آشکارا و نهان یار تو بیناست مکن

سخن غیر محل، جای به دل ها نکند

حرف اگر در خوشاب است که بیجاست مکن

راستی را به جهان نام و نشان پیدا نیست

دام تزویر اگر صید تو عنقاست مکن

بهر قسمت به دل اندیشه سعیدا زنهار

روزیت آنچه نصیب است مهیاست مکن