همچو گرداب در قفای خودم
گرچه سرگشته ام به جای خودم
با بد و نیک کس چه کار مرا
راهبم در کلیسای خودم
به امید ثمر نه بی برگم
من نیم گرچه بینوای خودم
نیست گشتم به هست پیوستم
بیخودم گرچه با خدای خودم
می کنم جنگ و صلح، خود با خود
شکن سنگ مومیای خودم
نیستم احتیاج با دگری
گرچه شه نیستم گدای خودم
در ره دوست تا قدم زده ام
بی تکلف که خاک پای خودم
سعد و نحس خودم سعیدا خود
گاه جغد و گهی همای خودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.