یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفتم
آنچه در چاه زنخدان تو دیدم گفتم
کفر را باعث جمعیت ایمان در خواب
چون خم زلف پریشان تو دیدم گفتم
با صبا عزم سفر تا سر کویش دارم
هر که از خانه به دوشان تو دیدم گفتم
نیست لایق که نشینی تو به چشم همه خلق
آنچه در مرتبه [و] شأن تو دیدم گفتم
نسبتی نیست شکر را به لب شیرینش
[طوطیی] در شکرستان تو دیدم گفتم
از کمند تو رها یافته در عالم نیست
آسمان را ز اسیران تو دیدم گفتم
دل خون بستهٔ من نیشتری می خواهد
از دل خویش به مژگان تو دیدم گفتم
در کتاب دل صدپاره سعیدا امروز
غزل لایق دیوان تو دیدم گفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.