در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتیاط
در بهشت جاودان خالی است جای احتیاط
دولت دنیا و عقبی هر دو می آید به دست
سایه ای بر هر که اندازد همای احتیاط
دزد از هر سو کمین دارد خبردار ای رفیق
نیست تدبیری متاعت را ورای احتیاط
تا مس خود را توانی کرد زر اول بیا
یادگیر از خرده بینان کیمیای احتیاط
نیست بر آزادگان اندیشه ای از کفر و دین
بینوایان را کجا باشد نوای احتیاط
می توانی توبهٔ اشکسته را کردن درست
گر کنی در کار دایم، مومیای احتیاط
عیب من در این غزل کردن سعیدا خوب نیست
گفته ام من این غزل را از برای احتیاط
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.