جلا می دهد سینه را اخگر ما
ز دل می برد زنگ، خاکستر ما
به خون لاله سان بارها شسته ایم
سیاهی نشد پاک از دفتر ما
نخواهیم سر در کشیدن به عجز
اگر تیرباران شود بر سر ما
دلیل حوادث توانیم گشتن
که هر داغ شمعی است بر پیکر ما
چو آیینه در پیش روشن ضمیران
عیان است از داغ ما جوهر ما
چو مژگان نظر بند کردیم اگر
نیفتد ز پرواز، بال و پر ما
نپوشد ز ما آنچه پوشیدنی است
شود خرقه گر آسمان در بر ما
چو داریم با ماهرویان سری
نباشد بجز مهر در کشور ما
مگر صحبت داغ گرم است امشب
که پروانهٔ ماست بال و پر ما
سعیدا چو دلداده ای دل به دست آر
که دل می برد هر زمان دلبر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.