گنجور

 
سعیدا

در به در گردیده دشمن روبرو گردیده یار

شکر لله روی ما را آبرو گردیده یار

پیش از این از ناز هر چاکی که دل را کرده بود

مژده ای جان باز در فکر رفو گردیده یار

نی همین از زلف می خواهند یا از خط مراد

عاشقان را مطلع صد آرزو گردیده یار

با نسیمم نیست الفت زان که در این بوستان

چون دل اهل هوس با رنگ و بو گردیده یار

این دل پرشور ما را بیش و کم منظور نیست

گاه با خم گاه با جام و سبو گردیده یار

هر نهالی را از او نشو و نمایی دیگر است

در بر ما جان و در گل رنگ و بو گردیده یار

مژده باد ای دوستان با دشمنان دربدر

از برای خاطر ما جنگجو گردیده یار

گو سعیدا گفتگو دارند مردم گر ز ما

شوخ شیرین کار ما بی گفتگو گردیده یار

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode