گنجور

 
سعیدا

موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد

صندل پیشانی ما درد سر بار آورد

نخل حرص و بی وفایی و طمع در این چمن

جز پشیمانی چه باشد چون ثمر بار آورد

برنمی آید بجز معنی ز نطق اهل دل

بار جانان ناز باشد گرچه هر بار آورد

گر ثمر بخشد نی ما ناله خواهد سر زدن

ز آن نیستان نیست این نی کان شکر بار آورد

نخل عمرت را سعیدا پروری چون ز آبرو

بی نیازی این نهال از بحر و بر بار آورد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode