شیخ گر از سنت و فرضانه مییابد مراد
پیر ما از شیشه و پیمانه مییابد مراد
هر کجا حسن گلوسوزی است با کام من است
شمع چون روشن شود پروانه مییابد مراد
مفلسان از سایهٔ بال هما مستغنیند
جغد ما از گوشهٔ ویرانه مییابد مراد
زاهدا میخانه چون خلوت سرایت خاص نیست
دایم این جا محرم و بیگانه مییابد مراد
بتپرستان کام از بت یافتند ای دلبران
آخر از سنگ شما دیوانه مییابد مراد
رند از می، عاشق از وی، زاهد از تقوای خشک
از بتی هر کس در این بتخانه مییابد مراد
از می بیدانه کام خود سعیدا تازه کرد
غیر تا از سبحهٔ صددانه مییابد مراد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.