دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت
به سینه از هوس آتش تو داغ شکفت
چرا به سر زنم شعله را چو پروانه
بدین نشاط که امشب گل چراغ شکفت
ز بسکه جامه به تن تنگ بود زد صد چاک
گمان مبر که گل از دولت فراغ شکفت
ز گشت کشت و تماشای باغ مستغنی است
به یک دو ساغر می هر که را دماغ شکفت
همین نه زنده سعیداست بر امید لبت
که ز این هوا گل تصویر در ایاغ شکفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.