گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعیدا

جولانگه معنی دل هشیار نعیم است

فیض سحر از دیدهٔ بیدار نعیم است

بسته است بلاغت کمر و دست، فصاحت

در بندگی نطق گهربار نعیم است

جنت ز تجلای جمال است منور

فیض نظر پاک ز دیدار نعیم است

بر روی زمین نقش حصیر است اگر فرش

آن مسند زرباف و قلمکار نعیم است

امروز صفابخش دل و ورد [زبان ها]

گر دست دهد صحبت اشعار نعیم است

چشمش چو فلک رنگ نمایی است عجایب

خود می کش و خود ساغر سرشار نعیم است

اقرار به باطل بود و منکر حق است

امروز هر آن کس که در انکار نعیم است

جولانگه معشوق و شهادتگه عشاق

صحن چمن جنت و گلزار نعیم است

گر با تو سعیدا نکند لطف چه سازد

خلق و کرم و مهر و وفا کار نعیم است