ابوالقاسم احمدی نژاد در ۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۶ نوشته:
ول :باید اظهار عشق را کمی تامل کنیم..اگر به بنده باشد احتمال های عرفانی هم می دهم گرچه شاید خلاف باشد معنای بیت با این دیدگاه در جمعیت لازم نیست این همه الله والله و ندای یار را سردهی ..نیازی به اظهار با تسبیح و مهر وردای عبادت نیست بلکه تو اگر با نگه یار آشنا شدی همان کافی است اویس قرن حتی یار را هم ندید وبرایش کافی بود عشق اویسی در مجذوب سالک که هویدا است دوم:عشق در نگاه اول کار خودش را می کند..کسی را می بینی که حس می کنی قبلا بارها وبارها شبیه اون را در خیال به همراه داشته ای ..با او حرف ها گفته ای ..و اینجا دیگر اظهار نه تنها احتیاج است بلکه نگاه بس است ..یعنی اگر اظهار کنی از بس بودن وکافی بودن خارج می شوی ..یعنی زیان بار هم خواهد بود زیرا اگر چیزی از بس بودن بیشتر شود دلزدگی هم ممکن است ببار بیاورد سوم:رمز بیت در آشنایی است آشنایی یعنی درک کردن یعنی شناخت..وقتی که فکر واحساس تو با معشوقه به درک از یکدیگر رسیدید دیگر اظهار به لسان ویا با هر عمل دیگر چیزی را نمی افزاید بلکه ممکن است از زیبایی عشق هم بکاهد سایه شعری دارد نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
چهارم: مقابل قرار دادن زبان ونگه است.....زبان و سخن گفتن یکی از ابزارهای بیان عشق است که حتی برخی می گویند عشق زبانی را کار کردش از عشق های دیگر بیشتر است معشوق ستایش از زبان عاشق را دوست دارد..... نگاه وچشم هم که از قدیم الایام مرکز توجه تمامی عشاق جهان بوده وهست شاعر بین بیان زبانی و بیان نگاهی ..برتری را به بیان نگاهی می دهد که رمز آلود تر است..و دریافت پیام وتفسیر نگاه را به عهده معشوق وا می نهد در حالیکه در بیان زبانی شما مستقیم هر آنچه را می خواهید راحت به زبان می آورید البته نمی دانم چرا شاعر چشم را در مقابل زبان قرار نداد که اگر این تفسیر اخیر را بپذیریم اینجا نیز بیان نگاه بسیار جذاب تر است تا بیان چشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: برای بیان عشق نیازی به کلمات نیست؛ کافی است نگاهها با یکدیگر آشنا شوند.
هوش مصنوعی: برای بیان عشق، نیازی به کلمات نیست. کافیست که نگاهها با هم آشنا شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشنیدهای که زیر چناری کدوبنی
بررُست و بردمید برو بر، به روز بیست؟
پرسید از آن چنار که «تو چند سالهای؟»
گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»
خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز
[...]
می کوش در سخا که بهشتی صفت سخیست
بدخو مشو که خوی بد از طبع دوزخی است
نشنیدهای که زیر چناری کدو بنی
برجست و بر دوید برو بر به روز بیست
پرسید از چنار که تو چند روزهای
گفتا چنار عمر من افزونتر از دویست
گفتا به بیست روز من از تو فزون شدم
[...]
گه شمس در اقامت و گاه بدر در مسیر
که برق در بستم و گاه ابر می گریست
اندر دهان دهر گه این رفت و آن بماند
و اندر زبان خلق گه این مرد و آن بزیست
این را حیات کوته و آنرا امل دراز
[...]
از دل به دل برادر گویند روزنیست
روزن مگیر گیر که سوراخ سوزنیست
هر کس که غافل آمد از این روزن ضمیر
گر فاضل زمانه بود گول و کودنیست
زان روزنه نظر کن در خانه جلیس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.