گنجور

 
 
 
سلمان ساوجی

یار ما رندست و با او یار می‌باید شدن

غمزه‌اش مست است هان، هوشیار می‌باید شدن

تا ز لعل آتشین بر ما فشاند جرعه‌ای

سالها خاک در خمار می‌باید شدن

بر سر انکار ما گر رفت زاهد باش گو

[...]

نسیمی

طالب یار، اول او را یار می‌باید شدن

بعد از آن با عشق او، در کار می‌باید شدن

تا نماند جز وجود یار چیزی در میان

از وجود خویشتن بیزار می‌باید شدن

خلوت صوفی چو خالی نیست از زرق و ریا

[...]

صائب تبریزی

ای که چون گل خنده بر اوضاع عالم می زنی

مستعد گوشمال خار می باید شدن

همچو صائب صحت جاوید اگر داری طمع

خسته آن نرگس بیمار می باید شدن

چون سیاهی شد ز مو هشیار می باید شدن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه