|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از عشق و دل باختگی نسبت به معشوق صحبت میکند. او به زیبایی و جذابیت زلف معشوق اشاره دارد و میگوید که این عشق دیوانگی او را به همراه دارد. شاعر اعلام میکند که ناموس و شرف او به تصویر کشیده شده و هر کسی که به او سنگی پرتاب میکند، در واقع به خاطر عشقش دیوانه شده است. شاعر همچنین به حالتی از درد و خماری ناشی از عشق اشاره میکند که در گوشههای زندگی او وجود دارد، بهطوریکه هر جا میرود، یاد میخانههای پر میافتد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خیال زلف او در دل دیوانه وجود داشت، این ویرانه به مانند پر و بال یک پری پاک و آراسته بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شیشهام سالم بود و بر روی سر جایش قرار داشت، هر کس که سنگی داشت، به خاطر من دیوانهوار به سمت آن میانداخت.
هوش مصنوعی: چشم مست من همیشه از خون من میلرزید و در هر گوشهای که بود، صدها میخانه را به خاطر میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب که مجلس روشنی از طلعت جانانه داشت
شمع پیش چشم دست از شهپر پروانه داشت
می کند خون در دل اکنون پنجه خورشید را
طی شد آن فرصت که زلف او سری با شانه داشت
پیش آن آیینه رو با صد حدیث آشنا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.