گنجور

 
صائب تبریزی

کی دلِ دیوانهٔ من رام آهو می‌شود؟

صحبت من قال از چشم سخنگو می‌شود

سر فرو نارد به اسباب دو عالم همتش

از دل هرکس که تیر او ترازو می‌شود

سیرت بد، صورت نیکو نمی‌گیرد به خود

خشم چون صورت پذیرد چین ابرو می‌شود

 
 
 
کلیم

گرچه اول رنجش بیمار از آن سو می‌شود

دارد این خوبی که صلح از جانب او می‌شود

رونق خوبیت باید مگسل از روشندلان

گل جدا از شمع چون افتاد بدبو می‌شود

بر سر خاکش به جای شمع تیری می‌نهد

[...]

سیدای نسفی

جلوه گر روزی که در گشن قد او می شود

سرو از خجلت خط پشت لب جو می شود

صیدگاه کیست این صحرا که من افتاده ام

حلقه های دام پای نقش آهو می شود

نکهت زلف که آوردست در گلشن نسیم

[...]

بیدل دهلوی

دل چو شد روشن جهان هم مشرب او می‌شود

شش جهت در خانه‌ٔ آیینه یک‌رو می‌شود

جوهر اخلاق نقصان می‌کشد از انفعال

برگ گر هر گه در آب افتاد کم‌بو می‌شود

هرچه‌ گفتیم از حیا دادیم بر باد عرق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه