لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
صائب تبریزی

بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خورد

سوده مشک از خط ریحان به داغم می خورد

زلف سنبل گرچه شد سر حلقه آشفتگان

پیچ و تاب رشک از دود چراغم می خورد

روی گرمی هرگز از داغ نمکسودم ندید

پنبه گر فرصت بیابد خون داغم می خورد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سلیم تهرانی

بی‌لب او باده بر طبع ایاغم می‌خورد

نکهت گل بی‌رخ او بر دماغم می‌خورد

در طریق عشقبازی هرکجا پروانه‌ای‌ست

سرمهٔ خاموشی از دود چراغم می‌خورد

مست می خواهد که گل بر بار باشد صبح و شام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه