گنجور

 
 
 
کمال خجندی

پیش از آندم که می و میکده در عالم بود

جان من با لب خندان قدح همدم بود

بوی خون کز دهنم میدمد امروزی نیست

زانکه این رایحه در آب و گل آدم بود

لب جانبخش تو در خنده مرا دل میداد

[...]

ملک‌الشعرا بهار

ای بهار طور نمیری که بگن شکرکه مرد

گور بگورکه ز دستش بعذاب عالم بود

خوب آدم بمیره طورکه مخلوق بگن

ایها الناس کیک‌ه مرد عجب آدم بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه