خاکساری پشتبان ویرانه ما را بس است
بی سرانجامی نگهبان خانه ما را بس است
لشکر بیگانه ای این ملک را در کار نیست
آمد و رفت نفس ویرانه ما را بس است
ابر اگر چون برق، خشک از مزرع ما بگذرد
آبروی خود چو گوهر دانه ما را بس است
نقش در سیماب نتواند گرفتن خویش را
بی قراری بت شکن بتخانه ما را بس است
گنج در ویرانه صائب جمع سازد خویش را
از دو عالم گوشه ای ویرانه ما را بس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و ویرانی است. شاعر به وضعیت نامساعد و بیدفاعی سرزمین خود اشاره میکند و از سرانجامی که در انتظار است، گله میکند. او به لشکر بیگانهای که بار دیگر به سرزمینش پرداخته، پرداخته و بر بیواسطگی و بیپناهی خویش تأکید میکند. از عدم بارش باران و از دست دادن آبرو مینشیند و اشاره به دوری از آرامش و اطمینان دارد. در نهایت، اشاره میکند که هرچند به ظاهر ویرانهای است، اما گنجی در دل این ویرانی نهفته است و به تأمل در این موضوع میپردازد.
هوش مصنوعی: تکیهگاه و حمایت از ویرانی که به دوش داریم، کافی است. دیگر نمیخواهیم که نگهبان بینتیجه و بیپایان خانهمان باشیم.
هوش مصنوعی: سرزمین ما نیازی به لشکر بیگانه ندارد، فقط آمد و رفت نفس های ما کافی است تا ویرانی را حس کنیم.
هوش مصنوعی: اگر ابر به سرعت و خشک از سرزمین ما بگذرد، برای ما کافی است که آبروی خود را مانند دانهای گرانبها حفظ کنیم.
هوش مصنوعی: نقش روی آب نمیتواند خود را به دست آورد، بیقراری ما در بتکده برای خود ما کافی است.
هوش مصنوعی: صائب به ما میگوید که در دل ویرانیها و مشکلات، گنج و زیباییهای ارزشمندی وجود دارد. او از ما میخواهد که در این ویرانهها به دنبال آرامش و خویشسازی باشیم و در واقع، تنها یک گوشه از دنیا برای ما کافی است تا در آن به آرامش برسیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.