عشق را بی دست و پایی دست و پای دیگرست
راه گم کردن درین ره رهنمای دیگرست
بس که حسن شوخ او هر دم به رنگی می شود
چشم من در هر نظر محو لقای دیگرست
شسته رویان گرچه میشویند از دلها غبار
چهره خوبان نوخط را صفای دیگرست
ساده رویی را که عصمت دیده بانی کرده است
سبزه خط پرده شرم و حیای دیگرست
جامه گلگونی که می خواهم ز تیغش جان برم
هر کف خاکی ز کویش کربلای دیگرست
خون عاشق چون تواند دامن او را گرفت؟
نازک اندامی که هر دم در قبای دیگرست
این دل صد پاره من، همچو اوراق خزان
هر نفس در عالمی، هر دم به جای دیگرست
روزگار خوشدلی چون خنده گل بی بقاست
با گلاب تلخکامی ها وفای دیگرست
مرد را هر چند تنهایی کند کامل عیار
صحبت یاران یکدل کیمیای دیگرست
طعنه نا آشنایی گوشه گیران را مزن
کز جهان بیگانگان را آشنای دیگرست
چون خطایی از تو سر زد در پشیمانی گریز
کز خطا نادم نگردیدن خطای دیگرست
ترک دنیا کرده را بر فرق سر ترک کلاه
بر سپهر سروری بال همای دیگرست
گرچه می گردد علم هر کس که از دنیا گذشت
از دو عالم هر که برخیزد لوای دیگرست
در چنین بحری که موج اوست تیغ آبدار
خویش را فانی ندانستن فنای دیگرست
گرچه صائب آب حیوان می دهد عمر ابد
حفظ آب روی خود آب بقای دیگرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و زیباییهایی است که در آن تجربه میشود. شاعر به زیبایی و پیچیدگی عشق اشاره دارد و میگوید که عشق ممکن است در هر لحظه دگرگون شود و انسان را در جستجوی چیزهای جدید و دلانگیز قرار دهد. او به تبادل لذت و غم در عشق میپردازد و تأکید میکند که زیباییهای دلربا و دلهای عاشق با یکدیگر ارتباطی عمیق دارند. علاوه بر این، او به اهمیت دوستی و ارتباط با دیگران اشاره میکند و میگوید که حتی در تنهایی هم وجود دوست میتواند زندگی را غنی کند. در نهایت، شاعر ناقوس تغییرات در زندگی را به صدا درمیآورد و میگوید که در جهانی پر از تغییرات، همیشه باید به دنبال معانی و ارزشهای جدید و زیبا بود.
هوش مصنوعی: عشق بدون اینکه آدم را به جایی برساند، خودش یک نوع راهنمایی برای گم کردن مسیر است. در واقع، این احساس میتواند شما را به سمت چیزهایی راهنمایی کند که شاید در ابتدا در نظر نداشتهاید.
هوش مصنوعی: هر لحظه زیبایی و شیطنت او به گونهای متفاوت جلوه میکند و به همین خاطر، چشمان من در هر نگاه، رازی جدید از ملاقات او را فراموش کرده و به زیبایی دیگری جذب میشود.
هوش مصنوعی: اگرچه شستهشدگان از دلها غبار و کدورتها را دور میکنند، اما پاکی و زیبایی چهره کسانی که خوب و نو هستند، حال و هوای دیگری دارند.
هوش مصنوعی: سادهلوحی را که معصومیت محافظت کرده، روی سبز و پردهای از شرم و حیا به همراه دارد.
هوش مصنوعی: جامهای رنگین که میخواهم از شدت درد و زخمهایش جان بدهم، هر ذره خاکی که از این کوچه میچینم، برایم یادآور کربلا و حماسهاش است.
هوش مصنوعی: عاشق چگونه میتواند به معشوقش نزدیک شود و او را در آغوش بگیرد؟ معشوقی که هر لحظه با زیبایی و نازک اندامی خود در لباسهای جدید ظاهر میشود و دلها را میرباید.
هوش مصنوعی: دل من که پر از غم و اندوه است، مانند برگههای پاییزی که در هر لحظه از جایی به جایی دیگر میافتند، هر نفس در حال تغییر و تحول است و به دنیایی جدید میرود.
هوش مصنوعی: زندگی شاد و خوشرو مانند خنده گل است که پایدار نیست، اما با وجود تلخیها و ناامیدیها، وفاداری و درستکاری چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: مرد هرچقدر هم که تنها باشد، صحبت و همنشینی با یاران صمیمی و یکدل، ارزش و اهمیت زیادی دارد و شبیه به گنجی باارزش است.
هوش مصنوعی: به دیگران خرده نگیر که آنها که دور از تو هستند، ارتباطاتی با دنیای دیگر دارند و ممکن است آشناهایی برایشان به شمار بیایند.
هوش مصنوعی: اگر خطایی از تو سر زد، از پشیمانی فرار کن، زیرا اینکه از خطا پشیمان نشوی، خود یک خطای دیگر است.
هوش مصنوعی: کسی که از دنیا فاصله گرفته و دلبسته آن نیست، در اوج مقام و افتخار قرار دارد و مانند کلاه بر سر، برای او ارزشی ویژه دارد. این شخص به عنوان یک فرشته به نظر میرسد و جایگاهش در آسمان سروری بالاتر از دیگران است.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی از این دنیا میرود، علم و دانش او مانند پرچم به اهتزاز در میآید، ولی برای هر کسی که از دنیای دیگری برمیخیزد، حقیقت و واقعیت متفاوتی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در چنین دریا که امواجش به شدت در حال حرکت است، نادیده گرفتن تأثیر تیغ تیز و بران خود، به معنی نادیده گرفتن فنا و زوال دیگری است.
هوش مصنوعی: هرچند که صائب بقا و زندگی طولانی را از آب حیات میداند و این آب میتواند عمر جاودانی به ما بدهد، ولی باید توجه داشت که زیبایی و جذابیت ظاهری و حفظ آبرو و ویژگیهای دیگر انسان، باعث ماندگاری و بقای واقعی او خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داغدار عشق را نور و صفای دیگرست
در نظرها سنگ آتش را جلای دیگرست
کاروان عشق را بانگ درای دیگرست
گوش ما بر ناله دردآشنای دیگرست
بر دل تنگم در فیضی است هر زخم ستم
بر تنم هر داغ باغ دلگشای دیگرست
شمع ما را از نسیم صبحدم اندیشه نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.