از چه و زندان برآمد هر که روح از تن شناخت
شد عزیز آن کس که یوسف را ز پیراهن شناخت
رخنه دل کرد بر من جسم را ماتم سرا
خانه زندان شد به هر مرغی که او روزن شناخت
بینش ظاهر به کنه روح نتواند رسید
چون مسیحا را تواند دیده سوزن شناخت؟
کفر و دین و روز و شب در عالم حیرت یکی است
در بلا افتاد هر کس دوست از دشمن شناخت
تا بر آمد جان ز تن، گم کرد نادان خویش را
وای بر آن کس که یوسف را به پیراهن شناخت
از در و دیوار می پرسد خبر آیینه را
گرچه طوطی خویش را ز آیینه روشن شناخت
اشک من تا روشناس چهره شد، در دل نماند
همچو آن طفلی که راه کوچه و برزن شناخت
خرده راز شرر در سینه اش سیماب شد
سنگ از روزی که ذوق صحبت آهن شناخت
رفت آسایش ز دل تا ره به کوی یار برد
مور کی از پا نشیند چون ره خرمن شناخت؟
غوطه در خون می زند چون یاد گلشن می کند
تا دل صائب حضور گوشه گلخن شناخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بررسی موضوعاتی چون شناخت روح از بدن، ارزش واقعی انسانها، درد و غم ناشی از جدایی و عشق میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که کسانی که تنها به ظواهر توجه میکنند و عمیقاً درک نمیکنند، در حقیقت خود را گم کردهاند. در واقع، کسی که واقعیات عمیق را درک نکند، مانند آن است که فقط به پیراهن یوسف نگاه کرده و او را نشناخته است. همچنین، شاعر به حالتهای درونی و حیرت انسانها در مواجهه با دشواریها و تضادها اشاره میکند و نشان میدهد که شناخت واقعی نیازمند بصیرت و دوراندیشی است. در نهایت، در شعر تأکید بر اهمیت دیانت و روحانی بودن وجود دارد و اینکه نباید فقط به ظواهر اکتفا کرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به شناخت روح و معنای وجودی خود برسد، از قید و بندهای دنیوی رهایی مییابد. و آن فرد که قادر باشد یوسف را از پیراهنش بشناسد، در واقع به مقام و منزلت بالایی دست پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: دل من به شدت درگیر شده و به خاطر این احساس غم، زندگیام به یک زندان تبدیل شده است. هر کسی که صدای درون من را فهمیده باشد، به حال من غمگین میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که فقط با چشمان خود به دنیا نگاه میکند، نمیتواند به عمق روح و حقیقت زندگی پی ببرد. همانطور که حتی با دیدن مسیحا نمیتوان او را به درستی شناخت و درک کرد، فهم عمیق نیز نیازمند بینش و بصیرت فراتر از ظواهر است.
هوش مصنوعی: در دنیا همۀ چیزها به حالت حیرت و سردرگمی هستند و در زمان بروز مشکلات و گرفتاریها، هر کس میتواند دوستان واقعیاش را از دشمنانش تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: زمانی که جان از بدن خارج میشود، نادانی خود را گم میکند. آه بر کسانی که یوسف را فقط از روی پیراهنش شناختند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که حتی اگر آیینه در حال نشان دادن خود باشد، طوطی که به خوبی خود را در آیینه شناسایی کرده، نیازی به سوال از دیگران ندارد. به نوعی نشاندهندهی آگاهی و شناخت درونی است که نیازی به تأیید از بیرون ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی اشک من بر چهرهام نمایان شد، دیگر در دل من باقی نماند، مانند آن کودک که با شناختن کوچه و خیابان، دیگر در دنیای بیخبری نمیماند.
هوش مصنوعی: از زمانی که این فرد لذت گفتوگو با آهن را درک کرده است، در دلش احساسات و اسراری مانند شرر (جرقه) به وجود آمده است و حتی سنگ هم از این احساسات تأثیر پذیرفته است.
هوش مصنوعی: آسایش و آرامش دل از بین رفت، زیرا وقتی به سمت معشوق میروم، مورچگان هم به خاطر شناختن مسیر خوشبختی به راه خود ادامه میدهند و هرگز از پا نمیایستند.
هوش مصنوعی: غرق در خون میزند، چون یاد باغ به ذهنش خطور میکند، تا دل صائب بفهمد که در گوشهی گلخانه چه خبر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.