آمد سحر به خانه من یار، بی حجاب
امروز از کدام طرف سر زد آفتاب؟
دیروز بوسه بر لب خمیازه می زدم
امروز می کنم ز لبش بوسه انتخاب
هر چند سرکش است، شود رام و خوش عنان
حسنی که شد ز حلقه خط پای در رکاب
نتوان مرا به صبح صباحت فریب داد
پروانه را خنک نشود دل ز ماهتاب
آن را که دخل و خرج برابر بود چو ماه
رزقش همیشه می رسد از خوان آفتاب
باطل شود چو آبله در زیر دست و پا
هر شبنمی که محو نگردد در آفتاب
آسودگی به خواب نبینند ذره ها
جایی که چشم خود نکند گرم، آفتاب
مظلوم حیف خود نگذارد به ظالمان
از گریه داغ بر دل آتش نهد کباب
از جبهه کریم گره زود وا شود
یک لحظه بار خاطر دریا بود حباب
صائب، ز لطف، موجه دریا به هم شکافت
چندان که ساخت پرده بیگانگی حباب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعر، شاعر به توصیف لحظات زیبای صبح و عشق میپردازد. یار بیحجابش در صبح سحر به خانهاش میآید و او سرشار از احساسات جدید و بوسههاست. علیرغم چالشها و سرکشیها، او به روابط عاشقانهاش ادامه میدهد و نمیتواند در برابر زیبایی صبح فریب بخورد. شاعر همچنین به مسائلی چون برابری در رسیدههای زندگی و ناتوانی زورگویان در آسیب رساندن به مظلومان اشاره میکند. در نهایت، از زیباییهای زندگی و عشق سخن میگوید و چالشهای روزگار را با امید و صبر میپذیرد.
هوش مصنوعی: صبح زود، محبوب من بیپرده و بیپوشش به خانهام آمد. حالا نمیدانم که نور آفتاب از کدام سمت و به چه دلیلی به خانهام سر زده است.
هوش مصنوعی: دیروز دلم بر لب خمیازه بود و حالا امروز تصمیم گرفتهام که بوسهای را از لب او انتخاب کنم.
هوش مصنوعی: هرچند او سرکشی میکند، اما در پایان آرام و خوشرفتار خواهد شد، مانند حسنی که از بند و زنجیر رها شده و آمادهی رکابزنی است.
هوش مصنوعی: نمیتوانی با زیبایی صبحگاهی مرا فریب بدهی، پروانه هم به دور ماهتاب نمیتواند بیخیال شود.
هوش مصنوعی: کسی که خرج و درآمد او با هم تناسب دارد، همیشه نعمت و رزقش از خوان آسمانی تامین میشود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که ناپایدار و بیارزش باشد، مانند جوشهای آبی که زیر پا قرار میگیرند، در نهایت از بین میرود. اما هر چیزی که واقعاً باارزش و ماندگار باشد، مثل قطرات درخشان که در نور خورشید محو نمیشوند، همیشه باقی میماند.
هوش مصنوعی: ذرهها در جایی آرامش پیدا نمیکنند که چون آفتاب به آنجا نتابیده و نورش را به آنجا نرسانده باشد.
هوش مصنوعی: مظلوم هرگز اجازه نمیدهد که ظلم ظالم بر او اثر بگذارد و با گریهاش، آتش درد و رنج را در دلش شعلهور میکند.
هوش مصنوعی: از دست کریم، مشکل به سرعت حل میشود، گویی که حبابی بر روی آب، به سرعت ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: به لطف خداوند، دریا به قدری آرام و صاف شد که حبابها بهگونهای به هم پیوسته شدند که گویی پردهای جدایی ایجاد کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمهست و آب نیست، پس این چشمه چون بُوَد؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.