تو که بی پرده رخ خود ننمایی در خواب
چه خیال است به آغوش من آیی در خواب؟
شمع بالین خود از دیده بیدار کنی
گر بدانی چه قدرها به صفایی در خواب
تا به بیداری و مخموری و مستی چه کنی
تو که چون چشم، دل از خلق ربایی در خواب
عالم از بی خبران، دیده خواب آلودی است
به امیدی که رخ خود بنمایی در خواب
چون تواند کسی از یاد تو غافل گردید
که ز بی تابی دل، قبله نمایی در خواب
تن خاکی هدف ناوک دلدوز قضاست
خبر از خویش نداری که کجایی در خواب
از خیال سفر هند، سیاه است دلت
گرچه در پرده شبها چو حنایی در خواب
با تو یک صبح قیامت چه تواند کردن؟
که ز هر مو، سر مژگان جدایی در خواب
سایه کوه در اینجا به جناح سفرست
تو چه در ظل سبکسیر همایی در خواب؟
پرده خواب بود عینک بیداردلان
تو چنین با نظرباز، چرایی در خواب؟
راه خوابیده ز فریاد جرس شد بیدار
تو چو افسانه به آواز درایی در خواب
این میانی که به قصد تو فلک ها بسته است
جای دارد که میان را نگشایی در خواب
رفت از دست حواس و تو همان پا بر جای
همرهان تو کجا و تو کجایی در خواب!
این تعلق که ترا هست به آب و گل جسم
باورم نیست که از خویش برآیی در خواب
ذره پیوست به خورشید و تو از همت پست
در ته دامن افلاک، چو پایی در خواب
فلک از ثابت و سیار ترا می پاید
چون به صد دشمن بیدار برآیی در خواب؟
نیست ممکن، نشود خون تو صائب پامال
که ته پای حوادث چو حنایی در خواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی خواب و دلبستگی عاشقانه صحبت میکند. شاعر به معشوق خود میگوید که چرا در خواب خود را نشان نمیدهد و به او نمیپیوندد، با اینکه در عالم خواب میتوانند به هم نزدیک شوند. او به حالتی از بی تابی و اشتیاق اشاره میکند که نمیتواند از یاد معشوق غافل شود، حتی زمانی که در خواب است.
شاعر به تضاد میان خواب و بیداری توجه دارد و به شکلی نمادین به روح و جسم اشاره میکند. او به این فکر میافکند که در خواب، شاید معشوق در عالم خواب به او نشان دهد که چقدر به او نزدیک است و درخواست میکند که در خواب خود را نمایان کند، چرا که این آسودگی و آرامش به او حس میدهد.
شعر نشاندهندهی ناتوانی در برقراری ارتباط واقعی با معشوق و تلاش برای درک و پذیرش عشق است، با احساساتی از غم و امید در مواجهه با جدایی و دوری.
هوش مصنوعی: تو که در خواب هم صورت زیبایت را به نمایش نمیگذاری، چطور ممکن است در خواب در آغوش من باشی؟
هوش مصنوعی: اگر بدانی چقدر زیبایی در خواب وجود دارد، برای بیدار کردن شمع کنار بستر خود تلاش خواهی کرد.
هوش مصنوعی: در بیداری و مستی چه تفاوتی برای تو دارد؟ تو همچون خواب، دلها را از مردم میربایی.
هوش مصنوعی: در جهان افرادی هستند که از حقیقتها بیخبرند، مانند کسی که در خواب است و تنها به امید دیدن چهرهات در خواب به انتظار نشسته است.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است کسی بتواند از تو فراموش شود در حالی که عشق و longing تو، همچون نشانهای در خوابهایش او را راهنمایی میکند؟
هوش مصنوعی: تن خاکی هدف تیرهای سهمناک سرنوشت است، ولی تو بیخبر از خود و مکانت در خواب غفلت به سر میبری.
هوش مصنوعی: اگرچه دلت غمگین و تاریک است از فکر سفر به هند، اما در شبها مثل حنا در خواب، زیبایی و آرامش خاصی داری.
هوش مصنوعی: با تو در یک صبح قیامت چه کار میتوان کرد؟ زیرا از هر تار موی تو، اشک فاصله در خواب جمع شده است.
هوش مصنوعی: سایه کوه در اینجا به جنب و جوش سفر میماند. تو چرا در سایهی آرامش و راحتی خوابیدهای؟
هوش مصنوعی: پرده خواب را کنار زدهای، در حالی که افرادی بیدار و هوشیار هستند. حال چگونه ممکن است در چنین وضعیتی هنوز هم خواب باشید و متوجه واقعیتها نشوید؟
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یک حس بیداری و بیدار شدن از خواب اشاره میکند. او میگوید که در حالتی که صدای جرس و فریاد آن به گوش میرسد، تو نیز مانند یک افسانه، به آواز و سخن دلپذیری بیدار میشوی، در حالی که همچنان در خواب به سر میبری. این توصیف به تضاد میان خواب و بیداری و توجه به زیباییهای زندگی دلالت دارد.
هوش مصنوعی: این میانراهی که به خاطر تو دنیاها به هم پیوستهاند، جایی است که شایسته است در خواب هم آن را باز نکنی.
هوش مصنوعی: حواس و تمرکز از من فرار کرده و تو همچنان در همان جا ایستادهای. همراهانت کجا هستند و تو چرا اینجا را رها کردهای و در خواب به سر میبری؟
هوش مصنوعی: این وابستگی که تو به جسم و جنس خاکی خود داری، برای من قابل قبول نیست و فکر میکنم که تو از این وضعیت بیرون میآیی، حتی در حین خواب.
هوش مصنوعی: یک ذره به خورشید پیوسته و تو به خاطر نداشتن همت و بلندپروازی در پایینترین نقطه آسمانها قرار داری، مثل پای کسی که خوابش برده است.
هوش مصنوعی: آسمان، تو را همواره زیرنظر دارد و چون تو در خواب به سر میبری، در حالی که دشمنان بسیاری بیدار و هشیار هستند.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که خون و جان تو نمیتواند نادیده گرفته شود و در برابر حوادث بیاعتنا باقی بماند. به نوعی، میگوید که مانند حنا در خواب، وقایع و دشواریها نمیتوانند تو را بیتوجه و فراموش شده باقی گذارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.