ما نبض شناس رگ جانیم جهان را
آیینه اسرار نهانیم جهان را
پوشیده و پیداست ز ما راز دو عالم
هم آینه، هم آینه دانیم جهان را
هنگام خموشی گره گوهر اسرار
در وقت سخن تیغ زبانیم جهان را
از سینه پر داغ، بهار جگر خاک
از چهره بی رنگ خزانیم جهان را
تازه است جگرها ز شراب کهن ما
پیریم، ولی بخت جوانیم جهان را
در صحبت ما قطره شود گوهر شهوار
از دل صدف پاک دهانیم جهان را
دارند به دیوانه ما چشم، غزالان
سر حلقه صاحب نظرانیم جهان را
از راستی طبع، عصای فلک پیر
از قامت خم گشته کمانیم جهان را
بیهوشی ما برگ نشاط دگران است
از خواب گران، رطل گرانیم جهان را
گوشی نخراشد ز صدای جرس ما
ما قافله ریگ روانیم جهان را
در آینه ماست عیان راز دو عالم
هر چند ز حیرت زدگانیم جهان را
در ظاهر اگر دیده ما پرده خواب است
ما از دل بیدار، شبانیم جهان را
صائب خبری نیست که در محفل ما نیست
هر چند که از بیخبرانیم جهان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان اسرار و رازهای زندگی و وجود انسانها میپردازد. شاعر خود را به عنوان نبضشناس جهان معرفی میکند، کسی که به عمق رازهای نهان آگاه است. او به تضادهای زندگی اشاره میکند و از احساسات متضاد، نظیر شوق بهار و خزان، صحبت میکند. همچنین از جوانی در دل پیر بودن میگوید و تأکید دارد که خود را در رسانه روابط و گفتگوهای انسانی میبیند. شعر نشاندهنده یک نگاه عمیق به زندگی و ارتباط آن با روح و احساسات انسانهاست و به فلسفه وجود و معرفت اشاره دارد. شاعر به رغم ظاهر خمود، در عمق وجودش بیدار و آگاه است و به بررسی حقیقت و معنای زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: ما آگاه به احساسات و روحیات انسانها هستیم و مانند آینهای عمل میکنیم که رازها و اسرار جهان را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: رازهای دو دنیا بر ما آشکار و مخفی است؛ همچون آینهای که میتواند هم نمایانگر چیزی باشد و هم پنهانکننده. ما جهان را به این طریق میشناسیم.
هوش مصنوعی: در زمان سکوت، رازهای نهفته مانند جواهر در کنار هم قرار میگیرند، اما زمانی که صحبت میکنیم، زبان ما مانند تیغی برنده است که میتواند به آسیب رساندن یا حقیقت را آشکار کردن منجر شود. بنابراین در هنگام بیان سخن، باید مراقب باشیم که کلاممان چه تأثیری بر دنیا دارد.
هوش مصنوعی: دل پر از عشق و هیجان، بهاری که بر خاکی بیروح و رنگ خزان میتابد، به دنیا نشان میدهد.
هوش مصنوعی: جگرهایمان از شراب قدیمی تازه شده است، ما پیر هستیم اما شانس و بختی جوان داریم که جهان را در دست داریم.
هوش مصنوعی: در گفتوگوی ما، مانند مرواریدی از دل صدف، زیبایی و ارزش میآفریند و در نتیجه، بر جهان اثر میگذاریم.
هوش مصنوعی: آنها به دیوانگی ما نگاهی دارند و ما مانند غزالانی هستیم که در جمع افرادی با دانش و آگاهی حضور داریم. دنیا را با نگاه خود میبینیم.
هوش مصنوعی: از صداقت و نیکنیتی من، چنان است که عصای دوران پیر، به خاطر قامت راست و استوار من، خم شده است.
هوش مصنوعی: بیخبری و بیهوشی ما باعث میشود که دیگران از زندگی و لذتهای خود بیشتر بهرهمند شوند. در حالی که ما در خواب عمیق و سنگینی به سر میبریم، به اندازه یک وزنه سنگین، مسئولیتها و بار سنگینی بر دوش جهان داریم.
هوش مصنوعی: ما در مسیری هستیم که صدای جرس و طنین آن به گوش نمیرسد و همچنان به حرکت خود ادامه میدهیم. در اینجا به مانند قافلهای از ریگ روان میباشیم که در دنیای وسیع حرکت میکنیم.
هوش مصنوعی: در آینه، حقیقت دو جهان به وضوح دیده میشود، هرچند که ما از حیرت و شگفتی پر هستیم و نمیتوانیم آن را درک کنیم.
هوش مصنوعی: ظاهر ما ممکن است خوابآلود به نظر برسد، اما در درون، ما بیدار و آگاه هستیم و به شبانی جهان مشغولیم.
هوش مصنوعی: در جمع ما چیزی نیست که به آن آگاه نباشیم، هرچند که ما خود را از کسانی میدانیم که بیخبرند از دنیا.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.