ای جبهه تو آینه سرنوشت ما
روشن چو آفتاب به تو خوب و زشت ما
در پله نشیب به قارون برابرست
میزان ز بس گرانی اعمال زشت ما
ما را به شکوه تنگی عالم نیاورد
خلق گشاده است فضای بهشت ما
از آب خضر دانه ما سبز گشته است
دست آزمای برق فنا نیست کشت ما
با آب شور کعبه نگردیم هم نمک
تا یک دم آب تلخ بود در کنشت ما
چون آفتاب اگر سر ما بگذرد ز چرخ
افتادگی برون نرود از سرشت ما
ای ابر رحمت این همه استادگی چرا؟
وقت است برق ریشه دواند به کشت ما
نور و صفا در آب و گل ما سرشته اند
بر روی آفتاب کشد تیغ، خشت ما
صائب کشید شعله ز دل داغ تازه ای
گل کرد شمع لاله ز دامان کشت ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی وضعیت انسانی و سرنوشت آدمی میپردازد و با استفاده از نمادها و تصاویر زیبا، جایگاه انسان را در جهان و ارتباطش با اعمال و سرنوشتش توصیف میکند. شاعر از زیبایی و زشتی در زندگی صحبت میکند و به تأثیر اعمال نیک و بد اشاره دارد. او به فضای بهشت و امید در دل انسان اشاره میکند و با نگاهی به چالشهای زندگی، از غیبت آب شیرین و تلخیها سخن میگوید. در انتها، به این معانی میرسد که با وجود دشواریها، زیبایی و نور در وجود ما نهفته است و امید به آینده و تغییر وجود دارد. شعر به نوعی دعوت به استقامت و جستجوی زیباییهاست.
هوش مصنوعی: ای جبهه، تو نشان دهنده سرنوشت ما هستی، مانند آفتاب که برتری و ضعف ما را به وضوح نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: در حال سقوط به قعر خود به اندازه ثروت قارون، وزن و سنگینی اعمال ناپسند ما نیز بسیار زیاد است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر کوچکی و تنگی دنیا ناامید نشدیم، زیرا فضای بهشت برای ما وسیع و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: دانه ما با آب خضر رشد کرده و سبز شده است، اما تلاش برای دستیابی به برقی که به فنا میانجامد، هیچ تأثیری در محصول ما ندارد.
هوش مصنوعی: ما با آب شور کعبه، خود را خیس نمیکنیم و از نمک آن بهره نمیبریم؛ چرا که در لحظهای که آب تلخ در معبد ما وجود دارد، به آن اهمیت نمیدهیم.
هوش مصنوعی: اگر خورشید بر سر ما بتابد، هرگز از ذات ما جدایی نخواهد داشت و همیشه در دل و وجود ما خواهد ماند.
هوش مصنوعی: ای ابر رحمت، چرا اینقدر خالص و مصمم ایستادهای؟ زمان آن رسیده که آتش و طوفان به ریشههای زراعت ما آسیب بزند.
هوش مصنوعی: در وجود ما، زیبایی و روشنی به وجود آمده است و مانند آفتاب، وجود ما را به روشنی میآورد. ما با قدرت و استقامت، از خودمان دفاع میکنیم.
هوش مصنوعی: صائب با دل آتشین خود، حس تازهای را به وجود میآورد. شمع، با لطافت و زیباییاش، از خاک کشت و کار ما درخشش و روشنی میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای نقش بسته نام خطت با سرشت ما
این حرف شد ز روز ازل سرنوشت ما
کارم بسینه تخم وفای تو کشتن است
خود عقل خنده میزند از کار و کشت ما
ما شرمسار مانده ز تقصیرهای خویش
[...]
شد خاک راه این سر سودا نوشت ما
این شد مگر ز روز ازل سرنوشت ما
از کوی دوست ما سوی جنت چرا رویم
رضوان حسد برد ز نعیم و بهشت ما
تخم اَمَل که دل به هوای تو کشته بود
[...]
سوز غم تو کرد قضا سرنوشت ما
ای در غم تو شعله آتش بهشت ما
این ابر ناوک تو همانابه سینه داشت
کالماس جای سبزه بر آمد ز کشت ما
دوزخ به پشت گرمی ایام هجر تو
[...]
در داغ غوطه خورد دل غم سرشت ما
با کعبه هم لباس شد آخر کنشت ما
از سنگ کودکان سر ما لاله زار شد
خط شکسته بود مگر سرنوشت ما؟
برق از زمین سوخته نومید می رود
[...]
دارد نشان ز طینت مجنون، سرشت ما
از روی هم نوشته قضا، سرنوشت ما
چون دانه دل به خوشه و خرمن نبستهایم
محتاج آبیاری برق است کشت ما
انصاف بین که سوی تو رضوان چو دید، گفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.