سرگشته ساخت خالِ دلارای او مرا
پرگار کرد نقطهٔ سودای او مرا
هر پاره داشت از دلِ من عالم دگر
شیرازه کرد زلفِ دلارای او مرا
گشتم تمام چشم و همان چشم بستهام
حیرت فزود بس که تماشای او مرا
میبود کاش دردِ گرفتاریم یکی
پیوندِ دیگرست به هر جای او مرا
چون آب سر دهد به خیابان باغِ خُلد
در هر نظاره قامتِ رعنای او مرا
خونِ هزار بوسه به دل جوش میزند
از دیدن حنای کفِ پای او مرا
چون کوهِ طور مغزِ مرا سرمه میکند
برقی که در دل است ز سیمای او مرا
از عشق جای شِکوه نمانده است در دلم
لطفِ بجاست رنجشِ بیجای او مرا
اقبالِ عشق ساخت به وصلم امیدوار
ورنه زیاد بود تمنای او مرا
میداشت کاش حوصله یک نگاهِ دور
شوقی که میبرد به تماشای او مرا
خضر آورد برون ز سیاهی گلیمِ خویش
ای عقل واگذار به سودای او مرا
در کار نیست شیشه و پیمانهٔ دگر
صائب بس است نرگسِ شهلای او مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و تأثیر عمیق او بر دل و جانش را بیان میکند. او میگوید که معشوقش او را سرگشته و حیران کرده و هر پارهای از دلش جهانی متفاوت دارد. دیدن معشوق برای او شگفتی و درد را به ارمغان میآورد و عشقش سرشار از شوق و تمناست. شاعر همچنین به نزدیکی و محبوبیت معشوقش اشاره کرده و میگوید که دیگر در دلم جایی برای شکایت و رنجش نیست. او نهایتاً به این نتیجه میرسد که عشق و زیبایی معشوق او را به سوی آرامش و امید هدایت میکند و عقل را به نابودی میکشاند.
هوش مصنوعی: خال زیبای او باعث سردرگمیام شده و عشق او مرا مانند یک پرگار به دور خود میچرخاند.
هوش مصنوعی: هر تکهای از دل من دنیایی دیگر را به وجود آورد و زلفهای زیبای او نظم و ترتیب جدیدی به زندگیام بخشید.
هوش مصنوعی: تمام نگاههایم را جستجو کردم، اما همچنان چشمانم بسته است. این حیرت و شگفتی من از تماشای او هر روز بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: ای کاش درد من و گرفتاریم یک ارتباط عمیقتری با او داشت، چرا که هر جا که او باشد، من هم آنجا هستم.
هوش مصنوعی: وقتی آب از باغ به خیابان بریزد، هر بار که او را ببینم، زیبایی او مرا تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: دیدن حنای روی پای او در دل من احساس شدیدی ایجاد میکند، مانند اینکه هزار بوسه در درونم جوش میزند.
هوش مصنوعی: چنانکه کوه طور با درخشش خود جان مرا روشن میکند، نوری که در دل دارم از زیبایی اوست.
هوش مصنوعی: دیگر جایی برای شکایت در دلم نمانده است، عشق او چنان محبتآمیز است که رنجشهای بیموردش را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: عشق به من امید و نوید وصال را داده است، وگرنه آرزو و خواستههای او برای من بسیار زیاد بود.
هوش مصنوعی: ای کاش کمی صبر و حوصله داشتم تا تنها با یک نگاه دور، شوقی را احساس کنم که مرا به تماشای او میکشاند.
هوش مصنوعی: خضر، که نماد هدایت و راهنمایی است، من را از تاریکیها و مشکلات زندگی خارج کرد. ای عقل، از افکار و منطقهای خود دست بکش و به عشق و آرزوهای او که در دل دارم، توجه کن.
هوش مصنوعی: دیگر نیازی به شیشه و پیمانه نیست، فقط نگاه نرگس تاریک او برای من کافی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.