در سینه عشاقی و از سینه جدایی
چون صورت آیینه ز آیینه جدایی
در چشمی و در چشم نیایی ز لطافت
گنجینه نشینی و ز گنجینه جدایی
در ظرف زمان شوکت حسن تو نگنجد
نوروزی و از شنبه و آدینه جدایی
نزدیکتری از رگ گردن به حقیقت
هر چند که از عاشق دیرینه جدایی
پنهانی عالم ز وجود تو هویداست
آیینه پرستی و ز آیینه جدایی
غیر از تو سخن را کسی این رنگ نداده است
صائب تو ازین مردم پیشینه جدایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و جدایی میپردازد و به بررسی احساسات و چالشهای عاشقانه میپردازد. عشق، در دل عاشقان و همچنین در جداییهایشان، همچون آیینهای از زیبایی و درد است. شاعر اشاره میکند که حتی در چشمان معشوق نیز لطافت و زیبایی به نوعی از جدایی نشأت میگیرد. او بیان میکند که ویژگیهای زیبای معشوق در زمان و مکان نمیگنجد و همچنین از نزدیکترین ارتباطها نیز جدایی وجود دارد. در نهایت، شاعر میگوید که هیچکس به زیبایی و عمق عشق او نمیتواند صحبت کند و این جدایی را به نوعی به سیرت و پیشینه خود نسبت میدهد.
هوش مصنوعی: در دل عاشقان تو هستی و در دل جدایی هم، مانند چهرهای هستی که از آیینهی جدایی نمایان میشود.
هوش مصنوعی: در چشمان تو نشانهای از لطافت و زیبایی وجود دارد، اما تو خود را نشان نمیدهی. مانند گنجی در دل زمین که زیباییاش را پنهان کرده و از آن جدا نیستی.
هوش مصنوعی: در زمان، زیبایی و جاذبه تو آنچنان است که نمیتواند در نوروز یا حتی روزهای هفته مثل شنبه و جمعه گنجیده شود.
هوش مصنوعی: تو به حقیقت نزدیکتر از رگ گردن هستی، هرچند که از عشق دیرینهات دور شدهای.
هوش مصنوعی: وجود تو به طرز پنهانی در دنیا آشکار است. تو تنها به خودت و آیینه اهمیت میدهی و از واقعیات زندگی خودت دوری میکنی.
هوش مصنوعی: علاوه بر تو، هیچکس نتوانسته است اینگونه به سخن رنگ و بویی بدهد، صائب، تو از مردم این عصر، سابقهای جداگانه داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.