دارم ز اشک گرم دل تاب خورده ای
چون خار و خس تپانچه سیلاب خورده ای
خون خوردنم تراوش ازان کم کند که من
دارم چو لاله ساغر خوناب خورده ای
صبح امید من ز تریهای روزگار
در کاهش است چون شکر آب خورده ای
آید به چشم بی تو شب و روز عاشقان
یکرنگ چون دو زلف به هم تاب خورده ای
حاشا که در لباس شکایت کند ز فقر
زخم هزار نشتر سنجاب خورده ای
کی آب می خورد دلش از جام زرنگار؟
در وقت تشنگی به دو دست آب خورده ای
از زاهدان خشک چه مرهم طمع کند؟
پیشانی امید به محراب خورده ای
انصاف نیست بر در بیگانگی زند؟
خونها ز آشنایی احباب خورده ای
بسیار آشنا به نظر جلوه می کنی
ای گل مگر ز دیده من آب خورده ای؟
این رنگ لاله گون ز کجا آب می خورد؟
از من نهفته گر نه می ناب خورده ای
امروز گفتگوی ترا رنگ دیگرست
صائب ز ساغر که می ناب خورده ای؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و درد عاشقانه اشاره دارد. شاعر از حالتی نزار و غمگین سخن میگوید که نشاندهنده شکنندگی و آسیبپذیری دل اوست. او با تشبیههای مختلف، احساسات خود را بیان میکند و به بیان زیبایی و تألمهای ناشی از دوری معشوق میپردازد. اشاره به زخمها، تنهایی و تشنگی عشق در این شعر نشاندهنده عمق آسیبهای روحی است. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که زیبایی و ظرافتهای احساسات عاشقانه نیز تحت تأثیر غم و رنج قرار دارند.
هوش مصنوعی: من دلی دارم که از درد و رنج پر شده و مانند گیاهانی که از سیلاب و طوفان آسیب دیدهاند، شکننده و آسیبپذیر است.
هوش مصنوعی: اگر من از درد و رنج خود بگویم، این احساس تو را کمتر میکند، چون من مانند لالهای هستم که گلابم را از خون خود گرفتهام.
هوش مصنوعی: صبح، امید من به دلیل تلخیهای روزگار در حال کم شدن است، مانند شکر که پس از آب خوردن از بین میرود.
هوش مصنوعی: در غیاب تو، روزها و شبها برای عاشقان به یکسان میگذرد، مانند دو رشته موی تابخورده که به هم پیچیدهاند.
هوش مصنوعی: غیر از این است که در قالب شکایت از فقر، زخمهای بسیاری که سنجاب بر دلش زده، را نشان دهد.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است دلش به جام زرنگار آب بخواهد؟ وقتی در زمان تشنگی دستش به آب رسیده است.
هوش مصنوعی: از زاهدان خالی از احساس چه کمکی میتوان انتظار داشت؟ وقتی که تو خود با تمام وجود به عبادت و امید روی آوردهای.
هوش مصنوعی: انصاف این نیست که در دروازههای غربت بمانی، در حالی که دوستیها و محبتهای قدیمی را فراموش کردهای و به یاد آنها اشک نمیریزی.
هوش مصنوعی: ای گل، تو چقدر به من نزدیک و آشنا به نظر میرسی، آیا به خاطر اشکهایی که از چشمان من ریخته شده، رنگ و روی تو اینگونه شده است؟
هوش مصنوعی: این رنگ سرخ گل لاله از کجا به دست میآید؟ آیا تو از من خبر نداری که چشیدهام شراب ناب؟
هوش مصنوعی: امروز حرفهای تو حال و هوای متفاوتی دارد. آیا به خاطر اینکه می ناب نوشیدهای، این طور صحبت میکنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.