از دل مپرس، خانه به سیلاب داده ای
تعلیم بی قراری سیماب داده ای
در زیر تیغ، بستر راحت فکنده ای
در چشم فتنه داد شکرخواب داده ای
عقد خرد به دختر رز برفشانده ای
نقد حیات را به می ناب داده ای
بر دستبرد تیغ قضا دل نهاده ای
پهلوی چرب خویش به قصاب داده ای
چون خار و خس ز کجروشی های روزگار
خود را به دست سیلی سیلاب داده ای
در ابروی تو دید و قضای گذشته کرد
ایمان به چین ابروی محراب داده ای
می گفت صفحه رخ او خوش قلم ترست
جولان بوسه بر رخ مهتاب داده ای
صائب ز خارخار محبت چه آگه است؟
پهلو به روی بستر سنجاب داده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق و ناملایمات زندگی میپردازد. او از دل مپرسیدن به معنای نپرسیدن از دردها و رنجهای خود سخن میگوید و به بیقراری و ناپایداری احساسات اشاره میکند. در زیر تیغ بستر امن و راحت، او از بیخیالی و خطرات زندگی صحبت میکند و به زخمهای ناشی از ناپایداریهای روزگار پرداخته است. عشق و زیبایی را در قالب کنایی از می و بوسه توصیف میکند و به رضا و تسلیم در برابر قضا و سرنوشت اشاره دارد. در نهایت، شاعر به عشق و محبت اشاره میکند که از زخمها و غمها ناشی میشود و در برخی از ابیات نمادین، زیبایی را با سختیهای زندگی پیوند میزند.
هوش مصنوعی: از دل من چیزی نپرس؛ چون تو خودت باعث شدهای که این دل مثل سیلاب آشفته باشد و آرامش را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: تو در شرایط سخت و خطرناک، آرامش و راحتی را برای خود فراهم کردهای و در برابر مشکلات، شکرگزاری و رضایت نشان میدهی.
هوش مصنوعی: تو با عقل و درایت، دختر زیبا و باوقار را به همسری انتخاب کردهای و به او بهترین و باارزشترین داراییات را که زندگیات است، تقدیم کردهای.
هوش مصنوعی: تو برای سرنوشت خود مانند شکار در دام افتادهای و به هدف هوسهای خود، زندگیات را به کسی سپردهای که میتواند به راحتی تو را به قتل برساند.
هوش مصنوعی: تو مانند گیاهان بیارزش و خار و خس به خاطر رفتارهای نادرست و ناپایدار زندگی، خود را در معرض خطر و آسیب قرار دادهای.
هوش مصنوعی: در ابروی تو دیدم که برای قضای گذشته توبه کردهام و به خاطر زیبایی ابروی تو، ایمانم را به چنگ آوردهام.
هوش مصنوعی: او میگفت که زیبایی چهرهاش از بهترین نقاشیها هم زیباتر است و تو بوسهای بر چهرهاش زدهای که همچون نور ماه درخشان و دلرباست.
هوش مصنوعی: محبت به حدی پر از درد و مشکل است که صائب از آن خبر ندارد. تو در حالی که در وضعیت راحتی به سر میبری، به دردهای عشق بیتوجهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شمع سرکشان که به سر پنجهٔ جفا
سر رشته وفای مرا تاب دادهای
گر سارمت فکار به زخم سخن مرنج
چون خنجر زبان مرا آب دادهای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.