به محفلی که رخ از باده لاله زار کنی
چه خون که در دل بی رحم روزگار کنی
دگر به صید غزالان نمی کنی رغبت
دل رمیده ما را اگر شکار کنی
کجا به فکر من بی شراب می افتی؟
تو کز مکیدن لب چاره خمار کنی
به لاله زار گر افتد رهت، ز پرکاری
به طوف خاک شهیدان خود شمار کنی
تو کز حیا نکنی شانه زلف را هرگز
چه التفات به دلهای بی قرار کنی؟
ز عطسه خون غزالان به خاک می ریزد
اگر کمند خود از زلف مشکبار کنی
چه خنده ها که به وضع جهان کنی چون صبح
نفس شمرده زدن را اگر شعار کنی
به فکر دوری بی اختیار اگر باشی
ز هر چه هست جدایی به اختیار کنی
نفس بر آتش سوزنده بال و پر گردد
مباد شکوه ز اوضاع روزگار کنی
چه حاجت است به جام جهان نما صائب
اگر تو آینه سینه بی غبار کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق، افسوس و زیباییهای عالم است. شاعر به معشوق خود اشاره میکند و از او میخواهد که با زیبایی و لطافت خود، دلهای پریشان را تسکین دهد. او میگوید که چطور عشق و خاطرات گذشته میتوانند دل را به درد آورند و حسرتهایی را در دل بوجود آورند. همچنین به مشکلات و سختیهای زندگی اشاره میکند و از معشوق میخواهد که با وجود غم و اندوهها، دلش را شاد کند و به او توجه کند. در نهایت، او به این نکته میرسد که به جای جستجوی حقیقت در دنیای بیرون، باید درون خود را پاک کند و جمال عشق را در قلب خویش بنگرد.
هوش مصنوعی: در جایی که زیبایی و جوانی را با نوشیدن شراب به نمایش میگذاری، چقدر دردناک است که در دل زندگی سخت و بیرحم زخم بگذاری.
هوش مصنوعی: دیگر به دنبال شکار غزالان نیستی، چراکه دل شیدای ما را نخواهی توانست به دست آوری اگر هم که شکار کنی.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است تو بدون نوشیدن شراب به یاد من بیفتی؟ تو فقط با مکیدن لبهایت میتوانی خماریم را تسکین دهی.
هوش مصنوعی: اگر به گلزار لالهها برسی، از سر شلوغیهای زندگی، خود را در یاد و خاطره شهیدانی که در آنجا به خاک سپرده شدهاند، حس میکنی.
هوش مصنوعی: اگر تو به خاطر حیا هرگز شانه زلفت را باز نکنی، چه نیازی به توجه به دلهای بیقرار دیگران داری؟
هوش مصنوعی: اگر کمی از زلف خوشبو و مشکیات را کنار بزنی، خون غزالان بر زمین میریزد، مانند عطسهای که به خاطر زیبایی تو به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر صبح با آرامش و دقت نفس بکشی و به وضعیت جهان بخندی، چه شادیها و خندههایی را میتوانی تجربه کنی.
هوش مصنوعی: اگر بیاختیار به دوری فکر کنی، خود به خود از هر چیزی که هست جدا میشوی.
هوش مصنوعی: نفس را بر آتش سوزان بگویید که بال و پرش را نسوزاند و از وضعیتهای سخت زندگی شکایت نکند.
هوش مصنوعی: نیاز به مشاهدهی دنیای بزرگ و بیپایان نیست، اگر بتوانی دل و جان خود را از هر گونه کدورتی پاک کنی و به روشنی درونت بنگری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.