گنجور

 
صائب تبریزی

اگر سرای جهان در خور سزا بودی

ز خوان رزق شکر روزی هما بودی

اگر به زور تردد شدی فراوان رزق

تمام حاصل عالم ز آسیا بودی

اگر حیات مقدر به زر فزون گشتی

کجا دو هفته گل سرخ را بقا بودی؟

اگر نه کام جهان در کنار ناکامی است

کلید گنج نه در کام اژدها بودی

اگر نه مصلحت خلق در غم و شادی است

همیشه بام عناصر به یک هوا بودی

اگر به پای طلب روزی آمدی در دست

کلید گنج سعادت هزار پا بودی!

به قدر حاجت اگر اعتبار می افزود

نمک چو جان گرامی گرانبها بودی

به جان یکدگر این ناکسان چه می کردند

اگر نه روزی هر کس جدا جدا بودی

اگر به جاه رسیدی کسی به استحقاق

مقام اهل سخن عرش کبریا بودی

به قدر همت اگر هر کسی گرفتی اوج

مقام صائب بر ذروه سما بودی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
حکیم نزاری

اگر زمام ارادت به دست ما بودی

وجود معتکف حضرت شما بودی

برآمدی رمقی کر حیات من باقیست

اگر نه بوی تو در جنبش صبا بودی

وگر رقیب فضولی نمی شدی مانع

[...]

صامت بروجردی

که ای جناب پدر تاکنون کجا بودی

چرا ز دختر دلبند خود جدا بودی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه