به ظاهر نیست عشق را اگر بر دست و پا بندی
به هر مو دارد از پاس وفاداری جدا بندی
چنان دلبستگی دارم به اسباب گرفتاری
که من آزاد گردم هر که بگشاید ز پابندی
در جنت به رویش بی تکلف واکند رضوان
گشاید هر که آن گل پیرهن را از قبا بندی
مدان آزادگان را غافل از حال گرفتاران
که از هر طوق قمری سرو را باشد جدابندی
به دورانداز از رطل گرانسنگی مرا ساقی
که بی آبی بود بر دست و پای آسیابندی
ز شیرینی شدم قانع به شکرخواب درویشی
به ظاهر گر نبستم بر شکر چون بوریا بندی
مده از کف عنان جور بی باکانه ای ظالم
که مظلومان نمی دارند بر دست دعا بندی
چه سازد مهر خاموشی به سوز سینه عاشق؟
نگیرد پیش این سیلاب بی زنهار را بندی
ز کار عشق هیهات است آرد عقل سر بیرون
که هر موجی ازین دریا بود بر ناخدا بندی
همان از ناله صائب می کنم آزاد دلها را
به هر بندم گذارد عشق اگر چون نی جدا بندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تجربیات و احساسات عمیق عاشقانه میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق واقعی در ظاهر نیست و نمیتوان آن را به قید و بند درآورد. او خود را معلق بین آزادی و وابستگی میبیند و از اسباب گرفتارکنندهای که به آنها دلبسته است، سخن میگوید. شاعر با اشاره به بهشت و رویش گلها، از زیباییهای عشق و تنوع آن یاد میکند و به اهمیت درک حال عاشقان و گرفتار شدن در عشق میپردازد. او همچنین به تأثیر بدیهای دنیا و ظلمی که بر مظلومان میشود، اشاره کرده و در نهایت، عشق را نیرویی فراتر از عقل و منطق میداند که نمیتوان آن را کنترل کرد. شاعر با نالههای خود میکوشد دلها را آزاد کند و عشق را از قید و بند جدا سازد.
هوش مصنوعی: عشق به ظاهر خود را نشان نمیدهد، اگر در قید و بندهای ظاهری تو قرار بگیرد. این عشق در هر جزئی از وجودش به خاطر وفاداریاش، از همه چیز آزاد است.
هوش مصنوعی: من به چیزهایی که باعث گرفتاریام میشود، آنقدر وابستهام که هر کسی که بتواند مرا از این بندها آزاد کند، برایم مهم است.
هوش مصنوعی: در بهشت، رضوان بیهیچ زحمتی درهای بهشت را به روی او باز میکند، هر کسی که آن گل زیبا را از لباسش بیفکند.
هوش مصنوعی: آزادگان را در حال کسانی که در سختی هستند غافل مگذار، زیرا هر سرو زیبایی ممکن است به خاطر علاقهاش به یک پرنده، خود را به اسارت بکشاند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، به من بنگرید که در خیالات دور و دراز خود، مانند وزنهای سنگین و گرانم، اما همچنان بیچشمانداز و بیآب. در واقع، حس میکنم دست و پایم در تنگنا و محدودیتهایی همچون آسیابانهایی است که گرفتارند.
هوش مصنوعی: از شیرینی زندگی و لذتها راضی شدم به یک خواب شیرین و آرامش درویشی. اگرچه در ظاهر به شکر دست نیافتم، اما مثل اینکه بین شکر و نازکی بوریا پیوندی وجود دارد.
هوش مصنوعی: قدرت و کنترل خود را به شخص بیرحمی که ظلم میکند، نده؛ زیرا مظلومان حتی توانایی دعا کردن برای خود را ندارند.
هوش مصنوعی: چه تأثیری میتواند عشق خاموش بر آتش درون عاشق داشته باشد؟ در برابر این سیلاب خروشانی که بیوقفه در حرکت است، هیچ مانعی نمیتواند ایجاد کند.
هوش مصنوعی: عشق به اندازهای قدرت دارد که عقل نمیتواند به راحتی از آن پیروی کند. هر حرکتی در این دریای عشق به نوعی به فرمانروایی آن وابسته است و عقل نمیتواند در این شرایط مستقل عمل کند.
هوش مصنوعی: من از دردی که دارم، آزادی دلها را طلب میکنم. اگر عشق مانند نی باشد، میتواند هر بندی را از هم بگسلد و ما را آزاد کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توبا این پنجهٔ نازک چه لازم رنگها بندی
بپوشی بهله و بر بهله میباید حنا بندی
سراپایت چوگل غیر از شکفتن بر نمیدارد
تبسم زیر لب دزدی کز او بند قبا بندی
غبارم تا کند یاد خرامت رنگ میبازم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.