تو آن هوش از کجا داری که از خود بی خبر گردی؟
همان بهتر که خرج این جهان مختصر گردی
به محض گفت نتوانی ز ارباب بصیرت شد
ز دنیا تا نپوشی چشم کی صاحب بصر گردی؟
قدم بیرون منه از پیروی گر عافیت خواهی
که در دنبال داری صد بلا گر راهبر داری
شود از چرب نرمی اژدها مار رگ گردن
همان بهتر که با این سخت رویان نیشتر گردی
ترا از آتش دوزخ کند فردا سپرداری
گر از دست حمایت ناتوانان را سپر گردی
چو هست از سفره قسمت ترانان جوین صائب
چرا چون مهر تابان گرد عالم دربدر گردی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری
یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون
سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری
گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
[...]
فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر
بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی
گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی
چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی
اگر شایسته کوی تو بودی پای من یکدم
سر گردون گردنده بزیر پای ما بودی
بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.