در عمارت زندگانی چند باطل میکنی؟
رفتهای از کار تا سامان منزل میکنی
عاقبت این خانهها ماتمسرایی میشود
زعفران گر جای برگ کاه در گل میکنی
دادخواهی میشود فردای محشر پیش حق
هر نفس کز زندگانی صرف باطل میکنی
نیست از صید تو غافل یک نفس صیاد مرگ
گرچه خود را از اجل دانسته غافل میکنی
در بهار حشر خواهد از زمین سر برزدن
از بد و از نیک هر تخمی که در گل میکنی
میکشی دست نوازش سالها بر دوش خویش
پاره نانی اگر در کار سایل میکنی
عارفان در انجمن خلوت کنند از خلق و تو
خلوت خود را ز فکر پوچ محفل میکنی
راهپیمایان دو منزل را یکی سازند و تو
تا به منزل میرسی ده جایْ منزل میکنی
پشت بر ساحل بود دریانوردان را و تو
همچو خار و خس تلاش قرب ساحل میکنی
میشود اسباب حسرت وقت رفتن زین جهان
هرچه غیر از درد و داغ عشق حاصل میکنی
با تو سنگینپای، چون رهبر تواند ساختن؟
سیل را از بس گرانجانی تو کاهل میکنی
عاشق سیم و زری چندان که خون خویش را
بر امید خونبها در کار قاتل میکنی!
تا نگردیده است گرد کاروان غایب ز چشم
پای نِهْ در راهْ صائب چند دلدل میکنی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد زندگی بیهوده و صرف وقت بر کارهای نادرست میپردازد. شاعر از کسی میخواهد که به عمق معنای زندگی توجه کند و از وقتش به درستی استفاده کند. او اشاره میکند که خانهها و زندگیها در نهایت ماتمزده خواهند شد و روزی به حساب کردارهای نادرست و بیفایده خود باید پاسخ دهد. شاعر به غفلت انسانها از مرگ و عواقب اعمالشان اشاره میکند و تأکید میکند که همه کارها و اعمال، چه خوب و چه بد، در روز قیامت آشکار خواهند شد. او به عواقب عشقهای مادی و بیثمر نیز پرداخته و نشان میدهد که این عشقها در نهایت حسرت و درد به همراه خواهند داشت. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که انسان باید از زندگیاش بهرهبرداری معنادار کند و به جای غفلت و بیهودگی، به سوی رشد و تعالی حرکت کند.
هوش مصنوعی: در زندگی چقدر وقت خود را بیفایده سپری میکنی؟ آیا فقط برای بهبود اوضاع و شرایط خود اقدام میکنی؟
هوش مصنوعی: در نهایت، این خانهها به مکانی برای سوگواری تبدیل میشوند، زمانی که زعفران را به جای برگههای کاه در گل میگذاری.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هر فردی باید جوابگوی اعمال خود باشد و در برابر خداوند از هر لحظهای که در زندگیاش به بطالت گذرانده است، شکایت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: هرگز از دستگیری تو غافل نیست، حتی برای یک لحظه. حتی اگر بخواهد فکر کند که از چنگال مرگ آزاد است، در واقع خود را در غفلت قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در بهار قیامت، هر تخم یا نتیجهای که در زمین بکاریم، چه خوب و چه بد، از خاک بیرون خواهد آمد.
هوش مصنوعی: سالیان طولانی به خودت محبت کردهای و اگر هم درخواستی داری، با مهربانی برخورد میکنی.
هوش مصنوعی: عارفان در مکانی دور از دیگران به تفکر و دروننگری میپردازند، اما تو به جای دروننگری، با افکار بیخود خود را مشغول میکنی.
هوش مصنوعی: پیمایندگان در سفرهای طولانی، دو مرحله را به یکدیگر متصل میکنند و تو در مسیرت، در هر مرحله ده بار توقف میکنی تا به مقصد برسی.
هوش مصنوعی: دریانوردان به دور از ساحل هستند و تو مثل گیاهان بیارزش، بیثمر و بیفایده در تلاش برای نزدیک شدن به ساحل هستی.
هوش مصنوعی: هرچه در این دنیا به دست میآوری، جز درد و غم عشق، وقتی که از این جهان میروی، باعث حسرتت میشود.
هوش مصنوعی: چطور میتوان با تو که سنگینی و قدرت داری، مسیر را هموار کرد؟ تو به خاطر سنگینیات، حتی سیل را نیز تنبل و بیحرکت میکنی.
هوش مصنوعی: تو آنچنان به طلا و جواهر عشق ورزیدهای که حتی خون خود را به امید گرفتن خونبها در دست قاتل قرار میدهی!
هوش مصنوعی: تا زمانی که گرد و غبار کاروانی که از دید پنهان شده، نرفته، آرام بگیر و در راه فکر نکن که چند بار دلت برای آن دلتنگی میکند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صبا منع گرفتاری بلبل میکنی
با وجود آنکه میدانی تغافل میکنی
صبر اگر باشد توان چیدن رطب از چوب خشک
آتشت گردد ریاحین گر توکل میکنی
نفی کس لازم نمیآید ز درد عاشقی
[...]
ای که فکر چاره بیماری دل میکنی
نسبت خود را به چشم یار باطل میکنی
نیست جای خرمی ماتمسرای آسمان
زیر تیغ از سادهلوحی رقص بسمل میکنی
میکند از هر سر مویت سفیدی راه مرگ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.