بی تأمل زینهار از نقطه دل نگذری
زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری
تیر کج را از هدف دست تصرف کوته است
سخت خواب آلوده می تازی، ز منزل نگذری
با وجود تن پرستی ز اهل دل نتوان شدن
صاحب گوهر نگردی تا ز ساحل نگذری
سالها چون رشته پیچ و تاب اگر خواهی زدن
تا نگردی بی گره زین مهره گل نگذری
راه هفتاد و دو ملت می شود اینجا یکی
زینهار ای طالب حق از در دل نگذری
نوشها درج است در هر نیش این عبرت سرا
از سر خاری درین گلزار غافل نگذری
خط آزادی نگیری صائب از بی طاقتی
تا ز جان خود چو مرغ نیم بسمل نگذری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری
سرگران از کشتگان بی تحمل نگذری
می توان کردن نگاهی بر اسیران چمن
لاله را خود داغ کردی، باری از گل نگذری
یک نفس بگذار تا آسوده باشد در قفس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.