از نمکدان تو محشر گرد بیرون رانده ای
برق پیش خوی تندت پای در گل مانده ای
پیش ابرویت مه نو یوسف زندانیی
پیش رویت لاله شمع آستین افشانده ای
از مه عید و شفق زخم درونم تازه شد
کس چه گل چیند دگر از تیغ در خون رانده ای؟
دید تا در سرنوشتم خون ز چشمش جوش زد
نامه تا انجام از سیمای عنوان خوانده ای
مشک بر ناسورم امروز از شماتت می فشاند
در سر مستی سر زلف ترا پیچانده ای
خاک خور، می گفت و گرد خرمن دونان مگرد
خاک استغنا به چشم حرص و آز افشانده ای
زرپرستی را بتر از بت پرستی گفته است
حرص را چون سگ ز صحن مسجد دل رانده ای
هر که را بینی به درد خویشتن درمانده است
از که جوید نسخه درمان خود درمانده ای؟
کیست جز صائب به لوح خاک از اهل سخن
گرد پاپوش قلم در لامکان افشانده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به احساسات عمیق و دردهای درونی خود اشاره میکند. او از زیباییهای معشوق و تأثیرات آن بر روحش سخن میگوید و به تضاد بین عشق و درد اشاره دارد. نمادهایی مانند نمکدان، گل، و زلف معشوق به تصویر کشیده شدهاند که حاکی از زیبایی و رنج و بیتوجهی دیگران است. شاعر در این متن به نقد حرص و آز و همچنین جستجوی معنای زندگی و درمان دردها میپردازد و احساس تنهایی و درماندگی را بیان میکند. همچنین، او به تفاوت بین زرپرستی و بتپرستی اشاره داشته و در نهایت، از خود به عنوان یک شاعر در جستجوی حقیقت و زیبایی یاد میکند.
هوش مصنوعی: از نمکدان تو، عطر و طعم شگفتیها به بیرون انتشار یافته، اما تو با تندخوییات در مشکلات و موانع گرفتار شدهای.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت تو، دوستان و آشنایان مانند مه تازه به نظر میرسند. تو مانند لالهای در میان دیگران هستی که زیباییات همه را تحت تأثیر قرار میدهد. شمع روشنایی که در آستین تو پنهان است، نمادی از درخشش و شور و شوقی است که در وجودت نهفته است.
هوش مصنوعی: در نور عید و سپیدهدم، دردهای درونم دوباره فعال شد. چه کسی دیگر میتواند از گلها بچیند وقتی که تیغها در خونش فرورفته است؟
هوش مصنوعی: نگاهی به سرنوشتم انداختم و دیدم که اشک از چشمان او جاری شده است. نامهام را تا پایان خواندی و چهرهام را شناسایی کردی.
هوش مصنوعی: امروز وجودم پر از درد و ناراحتی است و این وضعیت را به خاطر سرزنشها تحمل میکنم. در حالی که در حال مستیام، تو با زلفهایت من را درگیر کردهای.
هوش مصنوعی: خاکی که در آن زندگی میکنی و از آن ناشی میشود، به تو اشاره میکند که نباید به گرد و غبار و زرق و برق دنیا وابسته شوی. افراد دنیادار و کسانی که در جستجوی ثروت و قدرت هستند، به شگفتیها و زیباییهای ظاهری چشم دوختهاند و این نشانهای از حرص و طمع آنهاست.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد شدید دو نوع فعالیت انسانی میپردازد. در آن به کسانی که به مال و ثروت بیش از حد اهمیت میدهند، هشدار داده میشود. شاعر حرص و طمع را به سگی تشبیه میکند که در مکان مقدسی مثل مسجد، جایی ندارد و باید از آن رانده شود. این پیام به معنای ناپسند بودن وابستگی به پول و مال است و بر ارزشهای روحانی و معنوی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی را که میبینی در مشکل و درد خود گرفتار است، از چه کسی راه حل دردش را میخواهد؟ آیا او نمیداند خود نیز درگیر همان مشکلات است؟
هوش مصنوعی: کیست جز صائب که مانند او در دنیای شعر و ادب، نامی به ثبت رسانده و آثارش را مانند پاپوشی بر زمین قرار داده است، در فضایی که هیچ محدودیتی ندارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.