در دل چو غنچه چند کنی رنگ و بو گره؟
واکن به ناخن از دل پرآرزو گره
جز تیغ آبدار درین روزگار نیست
آبی که تشنه را نشود در گلو گره
وقت است شق چو نار شود پوست بر تنم
از بس شده است در دل من آرزو گره
بیهوده شاخ گل همه تن دست گشته است
نتوان زدن به بال و پر رنگ و بو گره
بی ابر دامن صدفش پرگهر شود
از غیرت آن کسی که کند آبرو گره
در عین وصل باخبر از حسرت من است
هر تشنه را که آب شود در گلو گره
از هجر و وصل نیست گشایش دل مرا
چون گوهرست قسمت من از دو سو گره
راه سلوک تنگتر از چشم سوزن است
تا کی زنی به رشته جان ز آرزو گره؟
صائب هزار عقده دل باز می شود
گر وا شود ز جبهه آن تندخو گره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و آرزوهای درونی شاعر میپردازد. شاعر از دشواریها و چالشهای زندگی میگوید و از عدم دستیابی به خواستهها و آمالش شکایت دارد. او به ارتباطات انسانی و حسرتهایی که از جدایی و وصل به وجود میآید اشاره میکند. همچنین، به مسائلی چون عشق، ناامیدی و تلاش برای رهایی از بندهای درونی پرداخته است. در کل، شعر به توصیف درد و رنج ناشی از آرزوها و کمبودها میپردازد و نشاندهندهی تنگناها و اضطرابهای موجود در زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر در دل زندگیات رنگ و بوی خاصی بهوجود نیاوردهای، با دستانت تلاش کن و از دل پر از آرزویت، گرههایی را باز کن.
هوش مصنوعی: در این زمانه، تنها چیزی که میتواند تشنه را سیراب کند، تیغ تیز و برانی است و هیچ آبی وجود ندارد که بتواند تشنگی را برطرف کند.
هوش مصنوعی: زمانی فرامیرسد که پوست من از عشق و آرزوهایم به شدت زودتر از آنچه انتظار داشتم، دچار دگرگونی میشود. دل من پر از آرزوهای نهفته است که به طرز عجیبی به هم گره خوردهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شاخۀ گل، به خاطر زیبایی و ظرافتش، نیازی به آسیب زدن و تغییر ندارد. در واقع، زیبایی و عطر گل خودش کافی است و نیازی به افزودن زینت به آن نیست.
هوش مصنوعی: اگر کسی به آبرو و شرف دیگران احترام بگذارد و از خود غیرت نشان دهد، حتی در شرایط سخت و بدون امکانات، میتواند مانند صدفی باشد که بدون باران و ابر، دامنش پر از گوهر میشود. به عبارت دیگر، ارزش و زیبایی واقعی انسانها به احترامی که نسبت به دیگران دارند و به غیرت آنها بستگی دارد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که حتی در زمان نزدیکی و وصل، شخص محبوب از حسرت و آرزوی دل معشوق باخبر است. مانند تشنهای که میداند وقتی آب در گلویش میرسد، ارتباطش به طور موقت قطع نمیشود، اما همچنان احساس درونی او، غم و حسرت است.
هوش مصنوعی: دلم از دوری و نزدیکی کسی آرام نمیشود، زیرا سرنوشتم مانند گوهری است که از دو طرف به هم گره خورده است.
هوش مصنوعی: راه رسیدن به کمال و معنویت بسیار باریک و دشوار است. تا چه زمانی میخواهی با آرزوهایت خود را به دست و پا بیندازی و در بند آنها گرفتار شوی؟
هوش مصنوعی: اگر آن فرد تندخو از خودپسندی و سختگیریاش دست بردارد، هزاران مشکل و درد دل برطرف خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بستهای به سلسله مشکبو گره
جانهای بیدلانست به هر تار مو گره
عمری گذشت وان گره زلفم آرزوست
یارب مباد در دل کس آرزو گره
زان دم نمیزنم چو صراحی بخون دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.