شد رعشه پیری پر و بال طلب تو
یک جو نشد افسرده ز کافور تب تو
انگور شود غوره چو بسیار بماند
شد غوره درین باغ ز مهلت عنب تو
پیری که زدی آب بر آتش دگران را
شد هیزم خشکی پی نار غضب تو
عمرت شد و یک ساغر تبخال ندامت
بر سر نکشید از کف افسوس لب تو
در فکر سفر باش که هر موی سفیدی
از غیب رسولی است برای طلب تو
این یک دو نفس را ز سر درد برآور
در غفلت اگر صرف شد اوقات شب تو
غافل مشو ایام خزان از نفس سرد
در خنده سرآمد چو بهار طرب تو
شوخی مکن ای پیر که هر موی سفیدی
شمشیر زبانی است برای ادب تو
در هر چه شود صرف به جز آه حرام است
چون صبح ز عمر این نفس منتخب تو
گاهی به لگد، گاه به پهلو دهی آزار
در مرگ و حیات است زمین در تعب تو
پیری که ز اسباب وقارست بشر را
مپسند که بی وقر شود از سبب تو
هر لوح مزاری ز فرامشکده خاک
دستی است برون آمده بهر طلب تو
صائب به ادب باش که گردون ز حوادث
صد دست برآورده برای ادب تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احوال و دغدغههای پیری و سرنوشت انسان میپردازد. شاعر به تصویرسازی از پیری و تنهایی میپردازد و میگوید که در روزهای پایانی زندگی، انسان باید به طلب و یاد خدا بپردازد و از غفلت بپرهیزد. او به مرور زمان، گسترش غفلت و پیامدهای آن اشاره میکند و تأکید میکند که هر لحظه از زندگی باید گرامی داشته شود. در نهایت، شاعر به ضرورت ادب و احترام در زندگی اشاره میکند و میگوید که هر مو و سفیدی که به سر انسان میافزاید، نشانهای است از زمان و حکمت، و باید به آن توجه کرد.
هوش مصنوعی: پیری به خاطر عشق و خواستهاش به تو لرزان و بیتاب شده، اما از عطر خوش تو هرگز غمگین نیست.
هوش مصنوعی: اگر انگور خیلی در این باغ بماند، به غوره تبدیل میشود و از طعم و کیفیتش کاسته میشود.
هوش مصنوعی: پیری که آتش دیگران را خاموش کرد، حالا تبدیل به هیزم خشک شدهاست تا آتش خشم تو را شعلهور کند.
هوش مصنوعی: زندگیات به سر رسید و هنوز نتوانستی از شرم و پشیمانی، نوشیدن یک جرعه از آن را بر خود هموار کنی و از لبهای تو تنها افسوس باقی مانده است.
هوش مصنوعی: به سفر اندیشه کن، زیرا هر تار موی سفیدی که در سر داری، نشانهای است از پیامهایی که به تو در جستجوی هدف و آرمانهایت ارسال میشود.
هوش مصنوعی: اگر در شب، وقتی که وقت به غفلت میگذرد و تو در فکر و خواب به سر میبری، با یک یا دو نفس عمیق از زیر بار درد و نگرانی رهایی پیدا کنی، میتوانی به آرامش دست یابی.
هوش مصنوعی: مراقب باش که در روزهای پاییزی از هوای سرد غافل نشوی، چرا که خوشی و شادی به زودی به پایان میرسد و مانند بهار زودگذر است.
هوش مصنوعی: ای پیر، شوخی نکن. هر موی سفیدی که داری، نشاندهندهی احترام و ادب توست.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در زندگی انجام میشود، به جز آهی که از دل برآید، بیفایده و نادرست است؛ زیرا زندگی ما از صبح تا شب، انتخاب شده و محدود به زمان است.
هوش مصنوعی: گاهی با لگد و گاهی با ضربهای به پهلو، آزار و عذاب تو همواره وجود دارد؛ حتی در زندگی و مرگ، زمین به سختیهای تو پاسخ میدهد.
هوش مصنوعی: پیرمردی که به خاطر وسایل و تجملاتش احساس وقار میکند، نباید انسانها را نپسندد، چون انسانها بدون آن وقار و تجملات، ممکن است به خاطر او از جدیت و وقار خود فاصله بگیرند.
هوش مصنوعی: هر سنگ قبر یا نشانی از زوال و یادآوری اشخاص، از خاکی که به فراموشی سپرده شده، بیرون آمده تا به خاطر تو و جستجوی تو باشد.
هوش مصنوعی: به احترام و ادب اهمیت بده، چرا که دنیا با اتفاقات مختلف برای بهبود ادب تو تلاش میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو
آه ای پسر از این همه شرم و ادب تو
ما خود ز ندامت سرانگشت گزیدیم
تا روزی دندان که باشد رطب تو
نزدیک رسم، رانی و از دور زنی تیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.