بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی تو
نسیم صبح فرورفت در کفن بی تو
شکسته چنگ و قدح سرنگون و تیره چراغ
رسیده است بلایی در انجمن بی تو
ز رفتنت به خود آسودگی نمی بینم
مرا ز بیضه بود تنگتر وطن بی تو
غم فراق تو انشا نمی توانم کرد
گره شده به زبان قلم سخن بی تو
ز دوریی تو شدم بر هلاک خود راضی
به پای تیشه نهم سر چو کوهکن بی تو
نفس چو غنچه کند در حریم دلتنگی
مراست خانه صیاد پیرهن بی تو
بنفشه خار و چمن خشک و سبزه بی مقدار
پریده رنگ ز گلهای یاسمن بی تو
ندیده بی تو رخ باغ روی خندیدن
نهاده غنچه گل مهر بر دهن بی تو
چو غنچه خاطر جمعی بود تو را این بس
نشسته ام به دل پاره پاره من بی تو
نهاده شیشه علم بر مزار پروانه
به شمع میکده فانوس شد کفن بی تو
چو سیدا دلم آورده رو به ویرانی
بیا بیا که خراب است حال من بی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شکفتگی نشود سبز در چمن بی تو
به اشک شمع زند غوطه انجمن بی تو
عنان برق و نسیم خزان و سیل بهار
نرفته اند ز دست آنچنان که من بی تو
ز شبنم و چمن بود تازه رو چون گل
[...]
مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو
حرام باد دگر زندگی به من بی تو
به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت
به گرد خویش چو فانوس در کفن بی تو
کجاست جلوه قدت که سرو در چشمم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.