بهار آفرینش را نگاری نیست غیر از تو
نگار این گلستان را بهاری نیست غیر از تو
بهاری هست در هر سال مرغان گلستان را
مرا در چار موسم نوبهاری نیست غیر از تو
به ظاهر گرچه هر موجی عنان سیر خود دارد
به دست کس عنان اختیاری نیست غیر از تو
به خود مشغول کن از آفرینش چشم حیران را
که این فتراک را لایق شکاری نیست غیر از تو
به فانوس حمایت شمع ما را پرده داری کن
که این نور پریشان را حصاری نیست غیر از تو
زمین گیر فنا مگذار گرد هستی ما را
به شکر این که در میدان سواری نیست غیر از تو
مکن ما ناقصان را یارب از سنگ محک رسوا
که این نه بوته را کامل عیاری نیست غیر از تو
چرا چون خار در دامان موجی هر دم آویزم؟
چو بحر آفرینش را کناری نیست غیر از تو
بگردان روی دل از هر چه غیر توست در عالم
که این آیینه را آیینه داری نیست غیر از تو
نگه دار از هواهای مخالف جان نالان را
که این بیمار را بیمارداری نیست غیر از تو
مرو زنهار ای پیکان یار از سینه ام بیرون
که از دل عاشقان را یادگاری نیست غیر از تو
به رحمت سبز گردان دانه امید صائب را
که این بی برگ را باغ و بهاری نیست غیر از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و اهمیت وجود محبوبش اشاره میکند و او را سرآغاز و فصل بهار آفرینش میداند. شاعر بر این باور است که در میان همه پدیدهها و زیباییها، تنها محبوبش است که در هر زمان و مکان به او معنا میبخشد. بیان میکند که حتی اگر در ظاهر هر چیزی خود را دارد، اما در حقیقت اختیار و تسلط بر زندگیاش فقط در دستان محبوبش است. شاعر از خداوند میخواهد که او را از ناملایمات زندگی و آزمایشهای سخت محفوظ نگه دارد و وجود محبوبش را به عنوان پناهی برای آرامش و امید معرفی میکند. در نهایت، به شدت به عشق و وابستگیاش به محبوب اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که بدون او زندگی بیمعناست.
هوش مصنوعی: بهار و زیبایی آفرینش تنها با وجود تو معنا پیدا میکند؛ در این گلزار، هیچ زیبایی و نشاطی جز تو نیست.
هوش مصنوعی: هر سال بهار و زیباییهایی برای پرندگان گلستان وجود دارد، اما برای من در طول سال هیچ بهاری جز تو نیست.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که هر موجی در دریا به تنهایی مسیر خود را طی میکند، اما در واقع هیچکس جز تو کنترل و اختیار واقعی ندارد.
هوش مصنوعی: خودت را مشغول کن و به زیباییهای دنیا توجه کن، زیرا که تنها تو شایستهی سوار شدن بر این زین زیبا و مخصوص هستی.
هوش مصنوعی: از حمایت تو میخواهیم که مانند یک فانوس، ستون روشنی ما باشی. این نور که در حال تپش و پریشانی است، جز تو هیچ حفاظتی ندارد.
هوش مصنوعی: ما را در چنگال سرنوشت و فنا قرار مده، زیرا در میدان زندگی تنها تو هستی که میتوان به تو تکیه کرد و از تو سپاسگزاریم.
هوش مصنوعی: خداوندا، ما انسانهای ناقص را از آزمایش و بهنمایش گذاشتن دور کن؛ زیرا هیچکس جز تو نمیتواند به درستی و به کمال کیفیت ما را بسنجید.
هوش مصنوعی: چرا باید همیشه مثل خار در دامن دریا معلق بمانم؟ چون هیچ چیز جز تو برای کنارهگیری از این دریا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: روی دل خود را از هر چیزی که غیر از توست، در این دنیا منحرف کن؛ زیرا این آیینه، جز تو هیچ انعکاسی ندارد.
هوش مصنوعی: نگاه کن که از خواستههای مخالف خودت مراقبت کنی، چون جان رنجور و نالان به کسی غیر از تو نیاز ندارد و هیچ کسی نمیتواند به او کمک کند.
هوش مصنوعی: ای تیر عشق، از سینهام خارج نشو و دور مشو، زیرا عاشقان تنها یادگارشان تویی و غیر از تو چیزی در دل آنان باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: رحمت و لطف خود را به دانه امید صائب عطا کن، چرا که این موجود بدون برگ، جز وجود تو به باغ و بهاری نیاز ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درین لشکر، که میبینی، سواری نیست غیر از تو
کسی دیگر درین عالم به کاری نیست غیر از تو
هر آن کس را که میدانی شماری برگرفت از خود
ولی زینها کسی خود در شماری نیست غیر از تو
درون پردهای، لیکن چو از ما پرده برگیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.