چه باشد حاصل مرغ چمن ای گلعذار از تو؟
که از گل می خورد صد کاسه خون هردم بهار از تو
مکرر بر سر بالین شبنم آفتاب آمد
نشد روشن شود یک بار چشم اشکبار از تو
مرا شرمنده کردی از دل امیدوار خود
مبادا هیچ کافر در جهان امیدوار از تو!
شد از سنگینی بیماریم دل نرم دشمن را
به پنهان دیدنی هرگز نگشتم شرمسار از تو
به تلخی می توانی شکرستان کرد عالم را
که دارد آرزوی بوس و امید کنار از تو؟
به جامی دستگیری کن خمارآلوده خود را
چرا ای ابر رحمت بر دلی ماند غبار از تو؟
مرا خود نیست یارای سؤال، آخر چه می گویی
اگر پرسد گناه من کسی روز شمار از تو
به قسمت راضیم ای سنگدل دیگر چه می خواهی؟
خمار بی شراب از من، شراب بی خمار از تو
نمی شد زخمی تیغ تغافل اینقدر صائب
اگر می بود ممکن قطع امید ای نگار از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و دردناک عشق و ناامیدی پرداخته است. شاعر از محبوب خود میخواهد که چه نتیجهای از عشق او خواهد بود، در حالی که قلبش مملو از خون و غم است. او به حضور مستمر خورشید اشاره میکند که بر بالینش میتابد، اما هیچ گاه نتوانسته اشکهایش را پاک کند. شاعر از شرم و خجالتش به خاطر امید و آرزوهایی که به محبوب دارد، صحبت میکند و از سنگینی درد و بیماریاش میگوید که دل دشمنانش را نرم کرده است. در نهایت، او به ناامیدی و دردی که از این عشق دارد، اشاره کرده و از محبوب میخواهد که دستش را بگیرد و او را از این حالت رهایی بخشد و به نوعی از جدایی و انتظار رنج میبرد.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به بیان احساس تأسف و نگرانی از شرایطی میپردازد که زیبایی و جوانی ممکن است در زندگی چیزی بیشتر از درد و رنج نباشد. به همین خاطر، شاعر به این فکر میکند که چه فایدهای دارد که زیبایی مانند گل در باغ بماند، در حالی که به خاطر این زیبایی، ممکن است آسیبها و مشکلات زیادی هم به وجود بیاید. در واقع، زیبایی و جذابیت همیشه با سختیها و چالشهایی همراه است که فرد باید با آنها کنار بیاید.
هوش مصنوعی: شبنم بارها زیر نور آفتاب قرار گرفت، اما هنوز روشن نشد. یک بار فقط با چشمان اشکبارم به تو نگاه کردم.
هوش مصنوعی: تو با امیدی که در دلم زنده کردی، مرا شرمنده کردی. نگذار که هیچ کافری در دنیا به تو امید داشته باشد!
هوش مصنوعی: به خاطر شدت بیماریام، قلب دشمن به نرمی نرم میشود و هرگز در پنهانی نتوانستم از تو شرمسار شوم.
هوش مصنوعی: میتوان با تلخی و ناامیدی به زندگی ادامه داد و دنیا را جوری تغییر داد که انسانها آرزوی محبت و نزدیکی را در دل داشته باشند، اما در عین حال، این امید و آرزوها از خود ما دور باشد.
هوش مصنوعی: به کمک یک جام، به یاری خود بیا، زیرا ای ابر رحمت، دل من همچون خاکی پوشیده از غبار، به برکت وجود تو نیازمند است.
هوش مصنوعی: من توانایی پرسش ندارم، چون نمیدانم اگر کسی از تو درباره گناهان من بپرسد، تو چه جوابی خواهی داد.
هوش مصنوعی: من به تقدیر و سرنوشت خود راضیام، ای بیرحم! تو دیگر چه خواستهای داری؟ من بدون شراب هم احساس مستی میکنم، و تو هم شرابی بدون مستی برایم نداری.
هوش مصنوعی: اگر امکان قطع امید از تو وجود میداشت، زخم تیغ فریب و نادیدهانگاری اینقدر عمیق نمیشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.