ای خطت رهنمای سوختگان
لب لعلت دوای سوختگان
خواب مخمل شود ز همواری
خار در زیر پای سوختگان
می کند آب تلخ، کار گلاب
در مقام رضای سوختگان
دل آیینه را دهد پرداز
چهره با صفای سوختگان
مژه آفتاب می سوزد
از فروغ لقای سوختگان
کاه را می کند ز دانه جدا
رخ چون کهربای سوختگان
نقش امید می زند بر پای (کذا)
موجه بوریای سوختگان
برنگردد ز آستان اثر
دست خالی، دعای سوختگان
خال رخساره قبول بود
طاعت بی ریای سوختگان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.