در بیخودی گذشت زمان شباب من
شد پرده دار دولت بیدار خواب من
نگذاشت آب در جگرم عشق خانه سوز
بی اشک شد ز تندی آتش کباب من
نسبت به شور من رگ خوابی است گردباد
صحرا به گرد می رود از اضطراب من
هرگز نمی برم به خرابات دردسر
از کاسه سرست چو فیلان شراب من
درمانده نهفتن رازم که می پرد
چون نامه های روز قیامت نقاب من
آن گوهرم که کشتی طوفان رسیده است
گنجینه مقرنس گردون ز آب من
مانند سرو پای فشردم درین چمن
هر چند طوق فاختگان شد رکاب من
چون گل خمار خنده شیرین کشیده ام
از عیش تلخ شکوه ندارد گلاب من
خط ابر رحمت است گلستان حسن را
بر روی خویش تیغ مکش آفتاب من
چون ماه نو همان ز تواضع دو تا شوم
گر نه سپهر بوسه زند بر رکاب من
جمعیتی که از دل ویران به من رسید
سهل است گنج اگر طلبند از خراب من
از ناله شیشه در جگر سنگ بشکند
چون کاسه تهی لب حاضر جواب من
صائب برون نمی روم از فکر آن غزال
چین کردن کمند بود پیچ و تاب من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که شاعر از گذر زمان و تأثیرات آن بر زندگی و احساسات خود سخن میگوید. او به بیداری و خوابهای ناتمام اشاره میکند و از درد عشق و اشتیاقی که در دل دارد، سخن میگوید. به تضاد بین شور و اضطراب در زندگیاش اشاره کرده و از دشواریهای پنهان در قلبش مینویسد. شاعر به قدرت و ارزش وجودی خود و همچنین زیباییهای طبیعی و معنوی زندگی اشاره میکند و به تأثیراتی که عشق و زیبایی در او گذاشتهاند، میپردازد. در کل، این شعر تجربیات عاطفی عمیق و کنجکاویهای انسانی را در مورد زندگی و عشق به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در حالی که من در خلسه و بیخیالی گذر زمان را تجربه میکردم، دوران جوانیام به پایان رسید و اکنون به من یادآوری میشود که باید به واقعیتها و مسئولیتها بپردازم.
هوش مصنوعی: عشق به قدری در دل من شعلهور شده که دیگر نتوانم اشکی بریزم. گرمای این عاشقسوزی باعث شده که تمام وجودم بسوزد.
هوش مصنوعی: احساسات و شور و شوق من به اندازهای است که مانند گردبادی در بیابان، همه جا را درگیر میکند و بیوقفه در حال چرخش است. این نشان میدهد که اضطراب و اشتیاق من به زندگی، همواره در حال تحرک و تغییر است.
هوش مصنوعی: هرگز به میخانه یا محل شور و شادی نمیروم که در آنجا مشکلی برای من پیش بیاید؛ چرا که نوشیدن شراب من مانند فیلها سنگین است و نمیتوانم با دردسرهای آن کنار بیایم.
هوش مصنوعی: من درمانده و ناامید هستم که رازهایم را پنهان کنم، چون آنها مانند نامههای روز قیامت افشا میشوند و پرده از چهرهام کنار میرود.
هوش مصنوعی: من همان گوهر ارزشمندی هستم که از طوفانهای شدید جان سالم به در بردهام و همچنان به عنوان گنجینهای از آسمان، در دل آبهایم حفظ شدهام.
هوش مصنوعی: در این چمن، مانند سروی ایستادهام و به رغم اینکه دیگران مرا زیر پا گذاشتهاند، همچنان مؤثر و استوار باقی ماندهام.
هوش مصنوعی: من مثل گلی هستم که از نشئه و خنده شیرین لذت بردهام و دیگر از تلخی و زخمهایی که در زندگی داشتهام، گلایهای ندارم.
هوش مصنوعی: ابرهای رحمت مانند خطی هستند که زیبایی باغ حسن را میپوشانند. ای آفتاب من، لطفاً بر روی چهرهام تیغ نزن.
هوش مصنوعی: وقتی که ماه نو میشود، من هم به خاطر humble خودم دو برابر میشوم. اگر این طور نباشد، آسمان به نشان احترام به من خواهد بوسید.
هوش مصنوعی: جمعیتی که از دل خراب من به من رسیدهاند، اگر بخواهند گنجی از من حقیقی بیابند، به آسانی میتوانند آن را پیدا کنند.
هوش مصنوعی: از صدای شکسته شدن شیشه، قلب سنگ هم میشکند، مثل کاسهای که خالی باشد و بدون حرف، جواب من را بدهد.
هوش مصنوعی: من از فکر آن غزال بیرون نمیروم، چرا که فکر او همچون دام و تلاطم وجودم را دربر گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در سوختن زیاده شود آب و تاب من
در آتش است عالم آب (از) کباب من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.