مباش درصدد بی شمار خندیدن
که صبح باخت نفس از دوبار خندیدن
دل از گشایش لبها چو پسته نگشاید
خوش است از ته دل غنچه وار خندیدن
یکی هزار کند نقد زندگانی را
به روی سوختگان چون شرار خندیدن
جهان به چشم حسودان سیاه می سازد
چو لاله با جگر داغدار خندیدن
درآ به عالم سختی کشان و عشرت کن
که ریخته است درین کوهسار خندیدن
بود گشادن آغوش در وداع حیات
درین زمانه ناپایدار خندیدن
فریب عشرت دنیا مخور که بی دردی است
برون نرفته ازین نه حصار خندیدن
نمود آب عقیق ترا غبارآلود
ز زیر لب به من خاکسار خندیدن
دهان غنچه و چشم ستاره و لب صبح
گذاشتند به آن گلعذار، خندیدن
خبر نیافته ز انجام کار خود صائب
ز غفلت است در آغاز کار خندیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم خنده و شادی در زندگی میپردازد. شاعر تاکید میکند که زیاد خندیدن و خود را در خوشیهای سطحی غرق کردن، ممکن است باعث نادیده گرفتن سختیها و واقعیتهای تلخ زندگی شود. او از درد و رنج انسانها سخن میگوید و یادآور میشود که در دل هر خندهای، غمها و تجارب تلخی نهفته است. شاعر به این نکته اشاره میکند که زندگی ناپایدار است و نباید فریب لحظات زودگذر خوشی را خورد، زیرا این خوشیها نمیتوانند دردها را از بین ببرند. بنابراین باید با آگاهی و هوشیاری به زندگی نگریست و گاهی نیز به عمق احساسات و واقعیتها پرداخت.
هوش مصنوعی: هرگز در تلاش نباش که زیاد بخندی، زیرا ممکن است روزی به خاطر یک یا دو بار خندیدن، نفس صبحگاهیات را از دست بدهی.
هوش مصنوعی: دل همچون پستهای که با باز شدن لبها خوشحال نمیشود، بلکه از ته دل مانند غنچه میخندد.
هوش مصنوعی: کسی میتواند هزار بار زندگی را به خاطر داغ دیدگان بسوزاند و مانند شعلهای بخندد.
هوش مصنوعی: دنیای اطراف، به نظر حسودان تیره و تار میآید، مانند لالهای که با دل شکسته و درد زیادی میخندد.
هوش مصنوعی: به دنیای پرچالش وارد شو و از زندگی لذت ببر، زیرا در این کوهسار شادیها و خندهها جاری است.
هوش مصنوعی: در این زمانه ناپایدار، باید با دل باز و لبخند به خداحافظی و پایان زندگی نگاه کرد.
هوش مصنوعی: به دام فریبندگی خوشیهای دنیا نیفت، زیرا این خوشیها، بدون درد و رنج واقعی است و خارج نشدن از حصار خندیدن، نشاندهندهی عدم عمق و حقیقت زندگی است.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو که چون عقیق میدرخشد، اما غبار زمان آن را پوشانده، مرا به خنده میآورد. من خاکی و عاجز در مقابل زیباییات هستم.
هوش مصنوعی: دهانش همانند غنچهای باز شده است و چشمانش مانند ستاره میدرخشند. لبهایش شبیه صبحی نویدبخش است. همهی این زیباییها بر روی آن چهرهی گلگون، به شادی و خنده آمدهاند.
هوش مصنوعی: خبر نداشتن از پایان کار خود نشانهای از بیخبری است، چرا که در آغاز کار با خندیدن به مسائل توجه نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.