نه دل ز عالم پر وحشت آرمیده مرا
که پیچ و تاب به زنجیرها کشیده مرا
رهین وحشت خویشم که می برد هر دم
به سیر عالم دیگر، دل رمیده مرا
چو آسیا که ازو آب گرد انگیزد
غبار دل شود افزون ز آب دیده مرا
چو جام اول مینا، سپهر سنگین دل
به خاک راهگذر ریخت ناچشیده مرا
بریده باد زبانش به تیغ خاموشی
کسی که از تو به تیغ زبان بریده مرا
چگونه دست نوازش مرا دهد تسکین؟
نکرد کوه غم و درد، آرمیده مرا
به قطره تشنگی ریگ کم نمی گردد
چه دل خنک شود از باده چکیده مرا؟
نگشته است دو تا پشتم از کهنسالی
که قد ز بار گنه چون کمان خمیده مرا
دهان شیر و پلنگ است مهد راحت من
ز بس زبان ملامتگران گزیده مرا
نثار بوسه او نقد جان چرا نکنم؟
که تا رسیده به لب، جان به لب رسیده مرا
به صد هزار صنم ساخت مبتلا صائب
درین شکفته چمن، دیده ندیده مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق درد و اضطراب خود میپردازد. او از دنیای پراضطراب و وحشت صحبت میکند و از زنجیرهایی که او را در خود اسیر کردهاند، سخن به میان میآورد. شاعر احساس میکند که هر لحظه به سمت دنیای دیگر میرود و غم و درد در زندگیاش انباشته شده است. او به تصویرسازیهایی مانند آسیاب و جام مینا روی میآورد تا به تشبیه حال خود بپردازد و نشان دهد که چگونه غم و ملامت او را رنج میدهد. در نهایت، احساس تنگنا و افسردگی او را به بیان میآورد و در عین حال تمنای عشق و نوازش را نیز در وجودش زنده میکند. شاعر به شدت تحت تأثیر ملامتهای دیگران قرار گرفته و در پی تسکین و آرامش است.
هوش مصنوعی: دل من از دنیای پر از ترس و آشفتگی آرامش ندارد، چرا که در زنجیرهای گرفتاریم به شدت پیچ و تاب میخورد.
هوش مصنوعی: من به خاطر ترس و هراسم به چیزهایی وابستهام که هر لحظه مرا به دنیای دیگری میبرند و دل شجاع من را به تنگنا انداختهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که آسیاب آبی بخار مشغول به کار میشود و گرد و غبار را بهوجود میآورد، دل من نیز بیشتر از آب چشمانم غمگین و پر از اندوه میشود.
هوش مصنوعی: در ابتدا، دل سنگین و غمگین من مانند جام اول مینا به سمت زمین افتاد و بلافاصله من بدون اینکه طعمی بچشم، به این حال و وضعیت رسیدم.
هوش مصنوعی: زبان آن کسی که به خاطر تو در سکوتی عمیق قرار گرفته، به قدری بریده و زخمی است که گویی تند و تیزی آن زبان خود را بر او زده است.
هوش مصنوعی: چطور میتواند نوازش دستم برایم آرامش بیاورد؟ وقتی که کوه غم و درد بر دوشم سنگینی میکند و من به آرامش نرسیدهام.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که من از نوشیدنی لذت ببرم و دلخوش شوم، باز هم تشنگی من به اندازه یک قطره از ریگ کم نمیشود.
هوش مصنوعی: سالها از باری که بر دوشم بوده، خمیده و فرسوده شدهام، و هیچکس به من یاری نکرده است. غمها و گناهانی که بر شانهام سنگینی میکند، مرا مانند کمان، خم و شکسته کرده است.
هوش مصنوعی: دهان شیر و پلنگ به معنای خطر و تهدید است، و من در این محیط که آنقدر پر از انتقادات و ملامتهاست، آرامش نمییابم. این مهد یا جایگاه من چقدر ناامن است که این همه زبانهای تند و گزنده مرا آزرده خاطر میکنند.
هوش مصنوعی: چرا جانم را به پای بوسه او نگذارم؟ وقتی که جانم به لب رسیده و در آستانه تمام شدن است.
هوش مصنوعی: صائب در این ابیات به زیبایی و عشق اشاره میکند. او از دلشکستگی و دلتنگی خود میگوید و بیان میکند که حتی در این گلزار زیبای عشق، چشمی وجود ندارد که به او نگاه کند و احساس او را درک کند. به عبارت دیگر، او در میان زیباییهای بسیار، تنها و ناامید مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نه دل ز عالم پر وحشت آرمیده مرا
که پیچ و تاب به زنجیرها کشیده مرا
چو جام اول مینا، سپهر سنگیندل
به خاک راهگذر ریخت ناچشیده مرا
چو آسیا که ازو آب گرد انگیزد
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.