در دل سخت تو نتوان به سخن جا کردن
نتوان غنچه پیکان به نفس وا کردن
پرده چهره مقصود سیه کاری توست
سعی کن سعی در آیینه مصفا کردن
غوطه در خار دهد دیده کوته بین را
گل بی خار ازن باغ تمنا کردن
روی چون سرو سوی عالم بالا آور
تا میسر شودت مصرعی انشا کردن
هر که از حرف جهان روزه مریم گیرد
می تواند به نفس کار مسیحا کردن
سر مکش از خط تسلیم درین بحر که موج
بوسه زد بر لب ساحل ز کمر وا کردن
هر که دولت پی دنیا طلبد چون طفلی است
که بلندی طلبد بهر تماشا کردن
برق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد
اختیاری نبود عشق هویدا کردن
عجز گستاخ کند خصم زبون را صائب
نتوان با فلک سفله مدارا کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بررسی چالشها و تضادهای زندگی و عشق میپردازد. شاعر به معضلات و سختیهایی که در دل انسانها وجود دارد اشاره میکند و بیان میدارد که صحبت کردن در چنین دلهایی دشوار است. او به زیبایی و صفا در وجود انسانها اشاره کرده و آنان را به تلاش برای بهبود خود دعوت میکند. در ادامه، به اهمیت روحانی و معنوی اشاره شده و روشهای مختلف برای رسیدن به عشق واقعی و زندگی بهتر بررسی میشود. شاعر در نهایت به ناتوانی در مقابله با مشکلات زندگی و نیاز به طمانینه و صبر در مواجه با دشواریها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در دل سرد و سخت تو، نمیتوان با صحبت جا گرفت، همانطور که نمیتوان یک غنچه را با نفس کشیدن باز کرد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف و مقصود خود، باید تلاش کنی تا چهره واقعیات را با پاکی و صفا نشان دهی و زشتیهایت را بپوشانی.
هوش مصنوعی: درختی که در دنیای موانع و مشکلات غوطهور است، نمیتواند به زیبایی و لذتهای ساده دست یابد، چرا که ناامیدی و محدودیتها او را از درک زیباییها منع میکند.
هوش مصنوعی: به سویت عالم بالا بنگر و همچون سرو راست و بلند باش، تا بتوانی شعری زیبا و ارزشمند بسازی.
هوش مصنوعی: هر کسی که از گفتههای دنیوی و بیارزش دل بکَند و بر هوی و هوس غلبه کند، میتواند به قدرت و روح الهی عمل کند و کارهای بزرگ و نیکو انجام دهد.
هوش مصنوعی: سر خود را از خط تسلیم در این دریا بلند نکن، زیرا که موج بوسهای بر لبهای ساحل زده و کمر را آزاد کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال موفقیت و نعمتهای دنیوی باشد، مانند کودکی است که خواهان بالا رفتن است تا بتواند دنیای اطرافش را ببیند.
هوش مصنوعی: برق از آن انسان بازیگوش افتاده است که نتواند عشقش را پنهان کند و به طور ناخواسته عشقش آشکار میشود.
هوش مصنوعی: ناتوانی و کمروئی دشمن بیادب، باعث میشود که نتوان با آنقدر پستی و حقارت، مدارا کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای همه عادت تو لطف و مواسا کردن
کار تو تربیت مردم دانا کردن
هست در شان تو ترتیب معایش دادن
هست در عادت تو قهر محابا کردن
وصمت خاطر خورشید وشت دانی چیست؟
[...]
نیست مقدور علاج غم دنیا کردن
گره از جبهه به ناخن نتوان وا کردن
از ولی نعمت عقبی نتوان رو گرداند
از بصیرت نبود پشت به دنیا کردن
می شود بسته در فیض ز واکردن لب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.