نشان از بی وجودی نیست در روی زمین از من
ز گمنامی چه خونها در جگر دارد نگین از من
ز اشک آتشین خط شعاعی گشته مژگانم
ز خجلت شمع دزدد گریه را در آستین از من
زنم نقش امیدی هر زمان بر آب، ازین غافل
که می دارد دریغ آن تندخو چین جبین از من
به خونم چون کباب امروز فتوی می دهد طفلی
که رویش چون نگاه گرم گردید آتشین از من
منم آن رشته هموار نظم آفرینش را
که می گردد یکی صد، رتبه در ثمین از من
ندارم گرچه در خرمن پر کاهی، به این شادم
که رزق خوشه چین باشد زبان گندمین از من
گر از تردستی من تر نشد کشت امید کس
مرا این بس که ماند نام خشکی چون نگین از من
چو می باید به تلخی ماند بر جا عاقبت صائب
چه حاصل زین که چندین خانه شد پر انگبین از من؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان حسرتها و غمهای خود میپردازد و از وجود خود در دنیا سخن میگوید. او احساس گمنامی و اندوه عمیق را توصیف میکند که از آن ناشی میشود. مژههای او به اشکهای آتشین تبدیل شده و او در حال گریه است. او به امید و آرزوهایی مینگرد که مانند نقشی بر آب محو میشوند. شاعر خود را در حال کشف واقعیتهای دردناک زندگی میبیند و میگوید که اگرچه در خرمن حیاتش چیز زیادی ندارد، اما هنوز شادی را در خود حفظ کرده است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که هیچ چیز در زندگی او پایدار نیست و نباید به خوشیهای گذرا دل خوش کند، بلکه باید با تلخیهای زندگی کنار بیاید.
هوش مصنوعی: در زمین هیچ نشانهای از بیوجودی وجود ندارد. از جهل و ناشناخته بودن من، نگین چه زخمها و دردهایی را در دل خود تحمل میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهای گرم من، مژگانم به حالت خطی درآمده است. از شرم، شمع دزدکی شادی را در آستینم پنهان کردهام و گریه میکنم.
هوش مصنوعی: هر بار بر آب تصویری از امید میزنم، غافل از این که آن معشوق با眉های چیندارش از من دور است و با شدت و تندی عمل میکند.
هوش مصنوعی: امروز کسی که به من نگاه کرد و چهرهاش گرمایی داشت، حکم به کشتن من میدهد، مانند کبابی که بر روی آتش میپزد.
هوش مصنوعی: من آن رشتهای هستم که نظم و ترتیب آفرینش را به وجود میآورد و میتواند به صد طریق مختلف، به یکی تبدیل شود. تمام ارزشها و مقامها از من نشأت میگیرند.
هوش مصنوعی: هرچند که من از نعمتهای دنیا بیبهرهام، اما خوشحالم که سرنوشت من به چینش خوشهها و به دست آوردن روزی مربوط میشود، هرچند که خودم در این راه کمتوجهتر و مانند گندمزاری باشم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر مهارت من ناامید نشود، برای من همین کافی است که نام خشکی همچون نگین از من باقی بماند.
هوش مصنوعی: انسان باید با تلخی زندگی را ادامه دهد، زیرا در نهایت چه فایدهای دارد وقتی که برای دیگران زندگی شیرین میشود ولی خود او از آن بهرهای نمیبرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.