نبندد دشمن آتش زبان طرف از گزند من
به فریاد آورد دریای آتش را سپند من
نهالی بود استغنا، زمین گیر گرانجانی
به اندک فرصتی سروی شد از طبع بلند من
به روی دوزخ خونگرم حرف سرد می گوید
کجا سازد به جنت خاطر مشکل پسند من؟
تغافل بر مسیحا می زدم از درد بی درمان
به درمان کرد محتاجم دل نادردمند من
سخنگو می شود چشمی که من باشم نظربازش
زبان دان می شود مرغی که می افتد به بند من
برون آی از نقاب شرم تا از خود برون آیم
که از افسردگی پا در حنا دارد سپند من
به همت نکهت گل را عنان پیچیده ام صائب
تذرو رنگ نتواند پریدن از کمند من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعر، شاعر به احساسات و دردهای درونی خود اشاره میکند و از دشمنان و مشکلاتی که مانع از ابراز وجود او میشوند، سخن میگوید. او نسبت به قدرت کلام خود امیدوار است و به نوعی از تلخیهای زندگی گلایه میکند. با تصویرسازیهایی مثل آتش، دوزخ و جنت، نشان میدهد که چطور احساسات او میتواند به شدت و شدت متضاد باشد. همچنین به ضرورت ابراز خود در برابر شرم و افسردگی اشاره میکند و در نهایت به تلاش برای رشد و شکوفایی شخصیت خود میپردازد.
هوش مصنوعی: دشمن نمیتواند زبان مرا از آسیبها دور کند، زیرا به خاطر من، آتش عواطف و احساسات درونم برافروخته میشود.
هوش مصنوعی: یک نهال بینیاز وجود داشت که به خاطر شرایط سخت و دشواری که داشت، به زمین افتاد. اما با اندکی فرصت، به درختی بلند و سر به فلک کشیده تبدیل شد که این ویژگی از ذات والای من نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: جهنم با همه گرمایش، سخنان سرد و بیاحساسی میزند و من از خود میپرسم که چه جایی میتواند برای دلخواهیهای مشکلپسند من وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: در حالی که به درد بیدرمانم مشغول بودم، ناخواسته این درد را نادیده گرفتم و از معالجهی مسیحا مدد طلبیدم. دل من که دردی نداشت، به درمانی نیاز داشت.
هوش مصنوعی: چشمی که من در آن هستم، مانند یک سخنگو میشود و آنچه در دل دارد را بیان میکند. همچنین، پرندهای که به دام من میافتد، بهنوعی میفهمد و از رازهای زندگی آگاهی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: از پردهی شرم بیرون بیا تا بتوانم خودم را نشان دهم، زیرا افسردگی باعث شده است که روح من در بند بماند.
هوش مصنوعی: با تلاش و ارادهای که دارم، به زیبایی گلها تسلط یافتهام. قدرت من باعث میشود که رنگها نتوانند از چنگال من رهایی پیدا کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به استغنات میرم سرو استغنا بلند من
که خوش راضیست از تو جان استغنا پسند من
سرت گردم به رقص آور دلم را گرم سویم بین
که نیک است از برای چشم بد دود سپند من
من این تار نگه را حلقه حلقه میکنم اما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.