گرفتگی دل از چشمِ روشن است مرا
گره به رشته ز پیوندِ سوزن است مرا
جنونِ دَوریِ من بیش میشود از سنگ
درین ستمکده حالِ فَلاخَن است مرا
درازدستیِ سودای من نه امروزی است
چو گل همیشه گریبان به دامن است مرا
کجا فریب دهد نقش، مرغِ زیرک را؟
نظر ز خانهٔ رنگین به روزن است مرا
کسی که عیبِ مرا میکند نهان از من
اگر چه چشمِ عزیزست، دشمن است مرا
به وادیی که منم، توشه بر میان بستن
کمر به رشتهٔ زنّاربستن است مرا
ازان همیشه بود آبدار نغمهٔ من
که داغِ باده، گلِ جیب و دامن است مرا
مرا به شمع چو زنبور، شهد حاجت نیست
که از ذخیرهٔ خود، خانه روشن است مرا
من آن چراغِ تُنُک مایهام درین محفل
که چربنرمیِ احباب، روغن است مرا
ازان به حفظِ نظر همچو باز مشغولم
که دست و ساعدِ شاهان نشیمن است مرا
غزالهای که مرا کرده است صحرایی
کمندِ گردنش از خودگسستن است مرا
میانِ فاختگان سربلند ازان شدهام
که دستِ سروِ چمن طوقِ گردن است مرا
غرض ز سِیرِ چمن، شورِ عندلیبان است
وگرنه سینهٔ پر داغ، گلشن است مرا
ز چاکِ سینهٔ گل، از گرفتگی صائب
نظر به رخنهٔ دیوار گلشن است مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق شاعر از گرفتگی قلب و درد دوری است. شاعر به پیوندهایی که با دیگران دارد، اشاره میکند و از جنون ناشی از دوری و ظلمت محیط زندگی خود صحبت میکند. او به آرزوی همیشگیاش در زندگی اشاره میکند و به اینکه حتی در سختیها، عشق و زیباییها همچنان در دلش زنده است. همچنین، شاعر احساس میکند که عیوبش پنهانی مورد قضاوت قرار میگیرد و از این موضوع رنج میبرد. در نهایت، او به تنهایی و نیاز به ارتباط با دیگران اشاره میکند و میگوید که در این جمع، او همچون شعلهای ضعیف است که به امید روشن شدن، به جمع دوستان وابسته است.
هوش مصنوعی: گرفتگی دل من از نگاه روشن کسی است و این دل، همچون رشتهای به سوزنی پیوند خورده است.
هوش مصنوعی: درد و جنونِ دوریام از شدتِ احساس، به اندازهای است که حالتی شبیه به شکستگی و بیپناسی را به من داده است.
هوش مصنوعی: میگوید که آرزوی من به قدری عمیق و قدیمی است که مختص به امروز نیست. مانند گلی که همیشه در پی چیزهایی است و به دامنش چنگ میزند، من نیز همیشه به آن آرزو وابستهام.
هوش مصنوعی: کجا میتواند نقشی فریبنده، مرغ باهوش را فریب دهد؟ من از نظر به خانهای رنگارنگ، از یک روزن تماشا میکنم.
هوش مصنوعی: کسی که پشت سر من عیبجویی میکند، حتی اگر خیلی عزیز باشد، در واقع دشمن من است.
هوش مصنوعی: در جایی که من هستم، برای ورود به این مسیر، باید به خودت تجهیزات لازم را جمعآوری کنی و خود را به اصول و اعتقادات خاصی متصل کنی.
هوش مصنوعی: نغمهٔ من همیشه شفاف و دلنشین است، چرا که عشق و احساسات عمیق من در زیر ظاهر زیبای زندگیام نهفته است.
هوش مصنوعی: من مانند زنبوری که به شمع نزدیک میشود، نیازی به شهد و کمک ندارم، زیرا خانهام از ذخیرهام روشن و پرنور است.
هوش مصنوعی: من در این جمع و محفل به مانند چراغی کوچک و کمنور هستم که مهربانی و لطافت دوستان مانند روغن برای من به حساب میآید و به وجودم جان میدهد.
هوش مصنوعی: من مثل باز، به خاطر آنکه چشمم را نگه دارم، مشغول هستم؛ زیرا که دست و بازویم، منزلگاه شاهان است.
هوش مصنوعی: غزالی که من را به بیابانی از عشق و دلتنگی انداخته، گیسوانش مانند دامی است که مرا به خود میکشد و از خودم جدا میکند.
هوش مصنوعی: من در میان پرندگان خوشخوان و سرزنده به خاطر این حقیقت که گردن من زینتی از سوی درخت سرو دارد، افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: هدف از گردش در باغ، شوق و اشتیاق بلبلان است، وگرنه دل پر از درد من خود یک بهشت است.
هوش مصنوعی: از شکافهای سینهٔ گل، به عمق گلی که در باغچه است، نظری دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.