ز خاک کوی تو پرواز مشکل است مرا
که از گرانی جان، کوه بر دل است مرا
به صد امید به نخل تو کرده ام پیوند
بریدن از تو به ناکام مشکل است مرا
هزار پله سبکبارتر بود قارون
ز تخم های امیدی که در گل است مرا
عجب که پای ترا در نگار نگذارد
ز انتظار تو خونی که در دل است مرا
شود ز آیه رحمت گناهکار دلیر
نظر به سبزخطان زهر قاتل است مرا
مکش ز دست من آن ساعد نگارین را
که خون ز دست تو بسیار در دل است مرا
ز نام من، به غلط هم دهن نسازد تلخ
همان که یاد لبش نقل محفل است مرا
پرست چون جرس از ناله ام بیابان ها
اگر چه راه سخن پیش محمل است مرا
همان که نقش مرا می زند به تیر از دور
به هر طرف که روم در مقابل است مرا
گهر به گرد یتیمی نمی رسد صائب
در آن محیط که امید ساحل است مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دشواری جدایی از معشوق سخن میگوید و احساسات عمیقش را بیان میکند. او توصیف میکند که چطور عشق به معشوق برایش سخت است و جدایی از او احساس ناکامی و سنگینی بر دلش میآورد. شاعر به امیدهایی که به معشوق بسته، اشاره کرده و میگوید که این امیدها همچون تخمهای گلی در دلش هستند. همچنین از درد انتظار و نالههای دلش که ناشی از عشق و دوری است، سخن میگوید و میخواهد که معشوق او را درک کند و دستش را نگیرد تا دردش بیشتر نشود. در نهایت، شاعر اشاره میکند که در دنیایی که بیامیدی است، رسیده به ساحل امیدی نمیتواند احساس خوشحالی کند.
هوش مصنوعی: پرواز از زمینی که تو هستی برای من دشوار است، زیرا سنگینی نامهام به قدری زیاد است که انگار کوهی بر دلم گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: به امید فراوان به تو وابسته شدهام و جدا شدن از تو برایم بسیار دشوار است.
هوش مصنوعی: قارون، با تمام ثروت و قدرتش، هنوز از من سبکتر و آزادتر است؛ چرا که من در دل خود، تخمهای امید را نهفته دارم که هنوز در حال جوانه زدن هستند.
هوش مصنوعی: عجیب است که این انتظار و longing من باعث نشود که پای تو بر سر من بیفتد، در حالی که قلبم پر از عشق و خون است.
هوش مصنوعی: از آیههای رحمت الهی، دلیران گناهکار هم تحت تاثیر قرار میگیرند، اما نگاه به سبزخطان برای من مانند زهر قاتل است.
هوش مصنوعی: دست زیبا و دلربایت را از من مکش، زیرا خون زیادی از دل من به خاطر تو در دستانت است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به اشتباه از نام من یاد کند، مهم نیست؛ چون تلخی آن هنوز باقی است و یاد لبان او در ذهن من و دیگران باقی میماند.
هوش مصنوعی: پرندهای که مانند زنگوله صدا میزند، صدای من در بیابانها را میشنود، هرچند که راه گفتوگو برایم دشوار است.
هوش مصنوعی: هر جا که بروم، انگار که تیر زهرآگینی به سوی من پرتاب میشود و همیشه در مقابل من قرار دارد. گویا تصویری از من را در دوردستها به هدف میزند و نمیتوانم از آن فرار کنم.
هوش مصنوعی: در محیطی که امید به رسیدن به ساحل وجود دارد، هرگز نمیتوانم به هدفم (گهر) دست یابم؛ زیرا من یتیم و بیسرپرست هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.